پاتوق

نظر
والیبال یکی از رشته‌های ورزشی جهانی است که شهرت جهانی خود را مرهون مسابقات المپیک 1964 توکیو است والیبال در سال 1895 از کشور آمریکا شروع شد ولی انجمن آماتوری والیبال انگلیس و ایرلند شمالی در سال 1955 تلاش در شناساندن این ورزش به جهانیان کردند این ورزش در مدارس و باشگاه‌ها پیشرفت شایانی نموده است و همچنان که مردم سعی در شناساندن آن می کنند به شدت ر
دسته بندی تربیت بدنی
فرمت فایل doc
حجم فایل 39 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 13
قوانین و مقررات والیبال

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

والیبال

والیبال یکی از رشته‌های ورزشی جهانی است که شهرت جهانی خود را مرهون مسابقات المپیک 1964 توکیو است. والیبال در سال 1895 از کشور آمریکا شروع شد ولی انجمن آماتوری والیبال انگلیس و ایرلند شمالی در سال 1955 تلاش در شناساندن این ورزش به جهانیان کردند. این ورزش در مدارس و باشگاه‌ها پیشرفت شایانی نموده است و همچنان که مردم سعی در شناساندن آن می کنند به شدت رو به ترقی و تکامل می‌باشد. والیبال برای تمام گروه‌های سنی مناسب بوده و قابل اجرا در داخل خانه یا خارج از محیط آن می‌باشد. از نظر اجتماعی و فیزیکی مزایایی بیش از سایر ورزش‌های باستانی دارد. در مورد اجرای بازی باید گفت که احتیاج به فضای کمی داشته و وسایل آن که شامل توپ و تور می‌باشد گران نیستند. در هنگام بازی پرورش فیزیکی خارق‌العاده‌ای را برای بازیکنان فراهم نموده و در نوع خود جز یکی از مهیج‌ترین بازی‌ها محسوب می‌شود.

تولد والیبال

والیبال ورزش مورد علاقه سربازها در جنگ جهانی دوم بود. ورزش والیبال (Volleyball) که در ابتدا مینتونت (Mintonette) نامیده می‌شد در سال 1895 - یعنی چهار سال پس از تولد بسکتبال - توسط فردی بنام ویلیام جی. مورگان (William G. Morgan) ابداع شد. مورگان متولد سال 1870 در شهر نیویورک بود که پس از تحصیل در کالج جوانان مسیحی مسئولیت تهیه برنامه‌های ورزشی برای سلامتی و تندرستی مردان به او واگذار شد. این بازی از ترکیب بازی‌های بسکتبال، تنیس و هندبال به دست آمد و هدف اولیه آن بود که برای افرادی که تمایل به تحرک کمتری دارند، ابداع شود. قوانین ابتدایی بسیار ساده بود چرا که بیشتر از آن که شبیه ورزش باشد، یک تفریح محسوب می‌شد اما به تدریج پس از آن که این ورزش در کشورهای دیگر – به خصوص فیلیپین - نیز به صورت جدی مورد استفاده قرار گرفت، لزوم تدوین قوانین رسمی برای آن احساس شد. تور اولیه‌ای که برای این بازی در نظر گرفته شده بود با ایده از تنیس، دو متر انتخاب شد و با توپ بسکتبال شبیه به بازی هندبال انجام می‌شد. این ورزش تا سال 1900 توپ مخصوصی برای خود نداشت و با هر توپی - از جمله توپ بسکتبال – آن را بازی می‌کردند. هدف هر تیم آن بود که توپ را در زمین حریف فرود بیاورد و در این راه ممکن بود، هر چند بار توپ را در دست یاران خودی بچرخاند. در سال 1912 [امتیاز]خهای هر گیم به 21 ثابت شد و ارتفاع تور بالاتر رفت. فیلیپینی‌ها اولین قوانین مدون برای این بازی را در سال 1916 تهیه کردند و به دنبال آن در سال 1928 اتحادیه والیبال ایالات متحده آمریکا تشکیل شد و به وضع قوانین این ورزش اقدام کرد. از جمله وقایع مهمی که در ارتباط با این ورزش به مرور زمان رخ داد می‌توان به این موارد اشاره کرد:

  • 1917: امتیازهای هر گیم از 21 به 15 تغییر کرد.
  • 1920: تعداد ضربات برای هر طرف به 3 محدود شد.
  • 1922: اولین دوره رسمی مسابقات در بروکلین با حضور 27 تیم از 11 ایالت آمریکا برگزار شد.
  • 1930: اولین بازی والیبال ساحلی دو نفره انجام شد.
  • 1947: فدراسیون جهانی والیبال به نام Federation Internationale De Volley Ball با اختصار FIVB تشکیل شد.
  • 1948: اولین دوره مسابقات رسمی والیبال ساحلی انجام شد.
  • 1949: اولین دوره مسابقات جهانی والیبال در شهر پراگ چکسلواکی برگزار شد.
  • 1964: والیبال برای اولین بار به جمع بازی‌های المپیک در ژاپن پیوست.
  • 1987: FIVB والیبال ساحلی را نیز به مجموعه مسابقات جهانی ورزش‌های مختلف اضافه کرد.
  • 1996: والیبال ساحلی دو نفره نیز به عنوان ورزش رسمی المپیک شناخته شد.

تاریخ والیبال

در ابتدا این ورزش مینتونت نام‌گذاری شده بود و دلیل انتخاب این نام برای همگان نامعلوم بود. تحت تأثیر محبوبیت فراوان بسکتبال در بین عامه، مورگان تصمیم گرفت برای دانشجویان خود ورزشی را به وجود آورد که بازی از روی [[تور]خ انجام گیرد و لذت بخش باشد. مورگان با استفاده از تویی توپ بسکتبال که به دلیل سبکی وزن، به دست‌ها آسیب نمی‌رساند، بازی را شروع کرد. با وجود این که به طور آهسته و کند از Y.M.C.A آغاز شد ولی طولی نکشید که در کلیه شهرهای ماساچوست و نیوانگلند عمومیت یافت. در اسپرینگ فیلد، دکتر ت. آهالستیگ با مشاهده بازی، مینتونت را به والیبال تغییر نام داد، زیرا قصد اساسی از بازی کردن، فرستادن و برگشت دادن (رد و بدل کردن) توپ از روی تور است که کلمه والیبال، در معنا، این نیت را مشخص می‌سازد. با اینکه والیبال در آغاز ورزشی سالنی بود و در محل‌های سرپوشیده انجام می‌شد و اساسا برای فعالیت های سرگرم کننده پیشه‌وران و تجار اختصاص یافته بود ولی کم‌کم به زمین‌های روباز کشیده شد و به عنوان یکی از فعالیت‌های جالب توجه تابستانی درآمد و به شدّت پیگیری می‌شد. در آغاز برای بازی والیبال قوانین خاصی تدوین نشده بود، هر فرد و در هر کشوری به میل خود و به طریق مختلف با توپ بازی می کرد. رفته‌رفته والیبال در مناطق و نواحی مختلف جهان گسترش می‌یافت. همچنان که هر ابداع یا اختراعی در آغاز با نواقصی همراه بوده و به مرور زمان تکمیل و رفع نواقص می‌شود، والیبال نیز از این قاعده مستثنی نبود و کم‌کم قوانینی برای این بازی وضع شد و روش‌ها و حرکات تکنیکی جایگزین حرکات قبلی گردید. در سال 1900 پذیرفته شد که امتیازات هر ست بازی 21 پوئن (امتیاز) باشد. در سال 1912 سیستم چرخش به تصویب رسید. در سال 1917 پذیرفته شد که هر ست بازی 15 پوئن (امتیاز) باشد. در سال 1918 تعداد بازیکنان هر طرف زمین 6 نفر پیشنهاد شد، که مورد قبول عامه قرار گرفت. در سال 1921 موافقت شد که هر تیم با سه ضربه توپ را به طرف دیگر بفرستد. در سال 1923 اندازه زمین بازی 9×18 متر تعیین شد. به مرور در سال‌های بعد، قوانین فراوانی برای این بازی وضع شد و در بسیاری از قوانین قبلی نیز تغییراتی حاصل گشت، که هنوز هم این تغییرات (سال 2007) ادامه دارد و هر چهار سال یک بار در کنگره جهانی والیبال تغییراتی در قوانین بازی به تصویب می‌رسد و در آخرین کنگره جهانی که در سال 1998 میلادی (1377 شمسی) هم زمان با برگزاری چهاردهمین دوره مسابقات والیبال جهانی مردان و سیزدهمین دوره زنان در ژاپن برگزار شد، با تصویب و تغییر قوانین مانند روش امتیازگیری با برد رالی، امتیازات 25 برای ست‌های اول، دوم، سوم و چهارم و امتیازات 15 برای ست پنجم و همچنین تصویب بازیکن دفاعی لیبرو، به کار بردن روش‌های جدید، دگرگونی و هیجان فراوانی در بازی والیبال به وجود آورده است. اولین کشور خارجی که والیبال را پذیرفت، کشور کانادا و به سال 1900 بود. اساسا نهضت Y.M.C.A (سازمان جوانان مسیحی) در معرفی این ورزش به دیگر کشورهای جهان و گسترش آن، سهم فراوانی دارد. بازی والیبال در پایان سال 1900 به هندوستان و در سال‌های 1905 به کوبا، 1909 به پورتوریکو، 1910 به فیلیپین، 1912 به اورگوئه، 1913 به چین و 1917 به ژاپن و به تدریج از سال 1914 به بعد توسط سربازان قوای آمریکا و مستشاران و اشخاص دیگر به کشورهای اروپایی از قبیل فرانسه، چکسلواکی، لهستان، شوروی، بلغارستان و سایر کشورهای اروپایی معرفی شد و گسترش یافت. ولی به سبب بیگانه بودن این ورزش برای اروپاییان، در ابتدا امر قبول آن به کندی صورت می‌پذیرفت. فرانسه، چکسلواکی و لهستان سه کشوری بودند که قبل از دیگران اقدام به تشکیل فدراسیون ملی والیبال در کشور خود نمودند. کشور شوروی که در سال 1923 اقدام به تأسیس انجمن ملی والیبال نمود، برای پیشرفت و دگرگونی آن فعالیت زیادی به عمل آورد. اصولا شوروی از کشورهایی است که در پیشرفت تکنیک و تاکتیک والیبال و تنظیم قوانین در جهان سهم به سزایی دارد و برای قهرمانی در مسابقات است که قدرت بزرگ جهانی به حساب می‌آید. کشورهای فرانسه، چکسلواکی و لهستان پس از تشکیل فدراسیون ملی مصمم شدند که با کمک کشورهای دیگر فدراسیون جهانی والیبال را تأسیس نمایند و در سال 1936 به هنگام بازی‌های المپیک در برلین آلمان در این زمینه فعالیت زیادی نمودند ولی با آغاز جنگ جهانی دوم و طغیان آن در اروپا اقدامات آنان متوقف شد. به طور کلی تغییرات و پیشرفت والیبال را می‌توان به سه دوره تقسیم نمود، دوره اول از سال آغاز تا سال 1918، دوره دوم از سال 1919 تا سال 1946 و دوره سوم از سال 1947 به بعد که تغییرات و پیشرفت اساسی والیبال در دوره سوم صورت پذیرفته است. پس از جنگ جهانی دوم، فعالیت‌های فراوان برای حرکت جدید به والیبال مجدداً آغاز شد و اولین مسابقه جهانی در قاره اروپا، بین دو کشور فرانسه و چکسلواکی در شهر پاریس برگزار گردید. پیگیری برای تأسیس فدراسیون جهانی والیبال ادامه یافت. مذاکرات بین سه کشور فرانسه، چکسلواکی و لهستان منتج به موافقت در جهت تشکیل کنگره ویژه برای تأسیس اتحادیه جهانی والیبال گردید. سرانجام در آوریل 1947 کنگره‌ای با شرکت نمایندگان چهارده کشور از سراسر جهان در پاریس برگزار و موافقت شد، فدراسیون جهانی والیبال (F.I.V.B) تأسیس گردد که این فدراسیون در پاریس تشکیل شد و پل لیبود از کشور فرانسه به عنوان اولین رئیس فدراسیون جهانی والیبال انتخاب شد. به زودی کشورهای زیادی درخواست عضویت خود را برای پیوستن به فدراسیون جهانی والیبال اعلام نمودند که امروز این فدراسیون حدود 217 کشور عضو دارد (سال 2007) و بیش از 200 میلیون نفر از مردم جهان والیبال بازی می‌کنند. اولین رئیس انتخابی فدراسیون جهانی والیبال پل لیبود از کشور فرانسه تا سال 1984 (یعنی 37 سال تمام) ریاست فدراسیون جهانی والیبال را با قدرت برعهده داشت و توانست با کمک سایر اعضا، این فدراسیون را در ردیف فعال‌ترین فدراسیون‌ها، و والیبال را در زمره بزرگ‌ترین ورزش‌های جهانی درآورد. پس از تأسیس فدراسیون جهانی والیبال، کمیته‌های مختلفی در داخل آن به وجود آمد و برنامه مسابقات رسمی جهانی تنظیم و آغاز شد. در سال 1949 اولین دوره مسابقات جهانی والیبال برای مردان در پراگ و در سال 1952 دومین دوره مسابقات جهانی مردان و اولین دوره مسابقات جهانی زنان در مسکو برگزار شد. برنامه این مسابقات بطور منظم هر چهار سال یک بار تاکنون در کشورهای مختلف انجام شده است. در سال 1998 دوره چهاردهم مسابقات جهانی مردان با شرکت 24 تیم و دوره سیزدهم مسابقات جهانی زنان با شرکت 16 تیم در کشور ژاپن انجام یافت. (تیم ملی والیبال بزرگسالان ایران در این مسابقات شرکت نمود) و به سبب اهمیتی که والیبال در بین ورزش‌ها به دست آورد، در سال 1964 مسابقات والیبال مردان و زنان به برنامه بازی‌های المپیک 1964 توکیو اضافه شد که تاکنون (سال 2007) در یازده دوره از بازی‌های المپیک برنامه های آن با اهمیت خاصی انجام شده است. علاوه بر مسابقات قهرمانی جهان و [[المپیک]خ، مسابقات والیبال مردان و زنان در سراسر جهان با عنوان‌های جام جهانی، لیگ جهانی، قهرمانی اروپا، پان آمریکن، قهرمانی آسیا، بازی های آسیایی، والیبال ساحلی، جهانی دانشجویان (یونیور سیاد)، قهرمانی آفریقا، ارتش‌های جهان، گراندپری زنان، راه‌آهن‌های جهان، قهرمانی ناشنوایان، قهرمانی معلولین، پارالمپیک معلولین، قهرمانی کشورهای عربی، چهار تیم برتر، جایزه بزرگ، ستاره‌ها و تورنمنت‌های جهانی و دوستانه و غیره در گروه های سنی نوجوانان، جوانان و بزرگسالان بطور منظم انجام می‌شود. در تاریخچه والیبال جهان باید کشور ژاپن را به عنوان دگرگون کننده تکنیک‌ها، تاکتیک‌ها و آمادگی جسمانی در والیبال معرفی نمود (دگرگون کننده در سرویس، ساعد، انواع [[تاس]خ‌ها، [[توپ‌گیری]خ و انواع آبشارهای سرعتی با پاس های کوتاه الف و ب و ترکیبی و به ویژه بدنسازی).

والیبال ایران

لیگ برتر والیبال ایران به همت استاد ابراهیم نعمتی اولین داور جهانی والیبال ایران در سال 1354 تحت عنوان جام پاسارگاد در زمان ریاست فرهاد مسعودی (رئیس وقت فدراسیون والیبال ایران) با شرکت 12 تیم در یک گروه آغاز و تیم دخانیات تهران، قهرمان شد. این جام در سال 1355 با همان تعداد تیم ادامه یافت که این بار استقلال تهران، قهرمان شد. در سال 1356 مسابقات با شرکت 10 تیم آغاز که به سال 1357 نیز کشیده شد و استقلال بار دیگر بر سکوی اول تکیه زد. در سال 1357 با اوج‌گیری انقلاب اسلامی ایران تشکیلات ورزش و والیبال دستخوش تغییراتی شد و لیگ برتر در دستور کار قرار نگرفت. بالاخره در اواخر سال 1368 با انتصاب محمدرضا یزدانی‌خرم به ریاست والیبال از سوی دکتر حسن غفوری‌فرد، رئیس وقت سازمان تربیت‌بدنی تحولات اساسی در ساختار والیبال به وجود آمد و لیگ برتر والیبال توسط سیدرضا هدایتی، هفتمین داور جهانی والیبال که مسئول اجرایی لیگ برتر شده بود، راه‌اندازی شد. در سال 1368 اولین دوره جام حذفی باشگاه‌های والیبال ایران در زمان پرویز خاکی رئیس وقت فدراسیون والیبال انجام گرفت که استقلال تهران با غلبه بر تیم گنبد قهرمان شد. دوران ریاست پرویز خاکی از سال 1366 تا 1368 بود و مسابقات والیبال ایران به صورت استانی انجام می‌شد که تهران قهرمان سه دوره لقب گرفت. از سال 1369 لیگ برتر والیبال با شرکت 10 تیم تحت عنوان جام فجر شروع شد و تا سال 1377 که با این نام انجام می‌شد هر سال تعداد تیم‌ها به صورت عجیبی زیاد یا کم می شد. 8 تیم، 14 تیم، 7 تیم، 9 تیم و... تا اینکه در سال 1383 مسابقات با حضور 18 تیم انجام شد.

 

لیگ والیبال ایران از آغاز تا امروز

دوره / سال / نام جام / قهرمان / نایب قهرمان/ سوم/ تعداد تیم

  • 1/ 1354 / پاسارگاد / دخانیات تهران / پرسپولیس تهران / استقلال تهران / 12 تیم
  • 2 / 1355 / پاسارگاد / استقلال تهران / پرسپولیس تهران / ذوب ‌آهن اصفهان / 12 تیم
  • 3 / 1357 – 1356 / پاسارگاد / استقلال تهران / ایرانا تهران / لیفتراک‌سازی تبریز / 10 تیم
  • 4 / 1369 / فجر / بنیاد شهید تهران / بانک ملی تهران / بانک ساری / 10 تیم
  • 5 / 1370 / فجر / بنیاد شهید تهران / بانک ملی تهران / بانک تجارت تهران / 12 تیم
  • 6 / 1371 / فجر / بانک ملی تهران / بانک تجارت تهران / ذوب ‌آهن اصفهان / 8 تیم
  • 7 / 1372 / فجر / آبگینه قزوین / بانک ملی تهران / بانک تجارت تهران / 8 تیم
  • 8 / 1373 / فجر / فجر سپاه تهران / فولاد اهواز / ریخته‌گری تبریز / 8 تیم
  • 9 / 1374 / فجر / فجر سپاه تهران / پرسپولیس تهران / ذوب آهن اصفهان / 8 تیم
  • 10 / 1375 / فجر / پیکان تهران / ذوب آهن اصفهان / فجر سپاه تهران / 14 تیم (2 گروه)
  • 11 / 1376 / فجر / پیکان تهران / ذوب آهن اصفهان / آبگینه قزوین / 8 تیم
  • 12 / 1377 / ولایت / پیکان تهران / صنام تهران / ذوب آهن اصفهان / 7 تیم
  • 13 / 1378 / ولایت / پیکان تهران / موتوژن تبریز / صنام تهران / 9 تیم
  • 14 / 1379 / ولایت / صنام تهران / پیکان تهران / ابومسلم مشهـد / 10 تیم
  • 15 / 1380 / ولایت / صنام تهران / پیکان تهران / پاس تهران / 11 تیم
  • 16 / 1381 / ولایت / پیکان تهران / صنام تهران / پاس تهران / 11 تیم
  • 17 / 1382 / ولایت / صنام تهران / پیکان تهران / پگاه ارومیه / 11 تیم
  • 18 / 1383 / ولایت/ صنام تهران / پگاه ارومیه / پیکان تهران / 18 تیم


فریت بار به کانادا سئو دعای عهد


نظر
بسیاری از متخصصان حرکات انسانی روی اهمیت این موضوع برای مربیان و معلمان تأکید دارند، جدای از این مهارت در مراقبت (پایه ای برای 1) کنترل و ایجاد (محیطی ایمن،2) مطمئن بودن از اینکه ورزشکار (دانش آموز مشغول کار خود است،3) تحلیل و ارزیابی اجرای حرکات را به منظور (ارزیابی مهارت،4) اصلاح کردن حرکات به منظور افزایش مهارت البته موفقیت در دو مورد اول پیش ش
دسته بندی تربیت بدنی
فرمت فایل doc
حجم فایل 521 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 30
چگونه ورزش کنیم؟

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

مراقبت بیومکانیکی: متغیرهای دیداری قابل دسترسی

بسیاری از متخصصان حرکات انسانی روی اهمیت این موضوع برای مربیان و معلمان تأکید دارند، جدای از این مهارت در مراقبت (پایه ای برای 1) کنترل و ایجاد (محیطی ایمن،2) مطمئن بودن از اینکه ورزشکار (دانش آموز مشغول کار خود است،3) تحلیل و ارزیابی اجرای حرکات را به منظور (ارزیابی مهارت،4) اصلاح کردن حرکات به منظور افزایش مهارت. البته موفقیت در دو مورد اول پیش شرط موفقیت در دو مورد آخر است.

بیشترین تحقیقات که روی این موضوع در محیطهای آموزشی توسط بارت(Barret) و آلیسون (Allison) انجام شده است. آنها روی برداشت افرادی که کم و بیش با ورزش در محیط مجتمع سروکار داشته اند تحقیق کرده اند بارت روی نیاز معلمان به طرحی از آن چه آنها مراقبت می کنند و چگونگی این مراقبت بحث کرد. به ویژه توجه خاصی به شناسایی موارد بحرانی (خطرناک) (یعنی مواردی که حرکات یا محیط روی نتیجه عملکرد تأثیر بدی می گذارند) داشت. آلیسون تأکید داشت که مراقبان بی تجربه به جزئیات حرکات توجهی نمی کنند و این مسأله را ناشی از مشکل تشخیص ویژگیهای مرتبط و غیر مرتبط می دانست.

تعداد کمی از محققان جنبه های قابل ارزیابی مراقبت را بررسی کرده اند. در این مطالعات محیط با محدود کردن آن به نمایش اطلاعات یک فیلم یا ویدئو از یک یا دو ورزشکار ساده شد. از مراقبان خواسته شد تا برای هر نمونه حرکتی ؟؟ ساده مثل درجه بندی یا تعیین نوع حرکت را ارائه کنند هر چند همه ناظران قادر بودند بعضی از خصوصیات سلسله مراتبی (ترتیبی) خاص حرکت را بفهمند اما ناظران با تجربه تر قادر بودند اطلاعات خاص و دقیق تری ارائه کنند.

هوف مان (Hoffman) و همکارانش نیز چند تحقیق درباره ویژگیهای قابل ارزیابی مراقبت (نظارت) انجام داده اند، آنها نیز حرکات را در یک محیط ساده شده اما با این تفاوت که تأکید روی جنبه های بیومکانیکی بود تا کلی نمایش دادند. محققان مجموعه ای از توضیحات پذیرفتنی درباره هر حرکت را ارائه دادند از مراقبان خواستند تا این توضیحات را با مشاهدات خود تلفیق کنند و مشخص شد که توانایی تشخیص درست جنبه های بیومکانیکی یک حرکت نتیجه تجربه در نظارت و آشنایی با آن مهارت است.

در حالی که مطالعات و سایرین زیر ساختی ایجاد کرده اند که بتوان روی ان کارکرد، ولی سئوالات بسیاری بی پاسخ مانده است. برای مثال، در نبود توضیحات از پیش تعیین شده دربارة یک حرکت، مراقبان چه گزینه هایی را برای چه چیز، کجا، و کی مشاهده کردن انتخاب کنند؟ آیا مراقبان بی تجربه گزینه هایی مشابهی انتخاب می کنند اما برای فهمیدن نیاز به تکرار بیشتری دارند؟ چه تعداد از توانایی مراقبت نتیجة تجربه است تا آشنایی با آن مهارت؟ به این ترتیب: هدف از این تحقیق رسیدن به جوابهایی به این سئوالات است.

شیوه ها :

در این تحقیق ده مراقب به عنوان آزمایش شونده شرکت کرده اند. شش تای آنها به دلیل سابقة تدریس یا مربی گری با تجربه محسوب شده اند. چهارتای دیگر مبتدی تلقی شده اند: آنها با ورزشها ناآشنا نبوده اند اما در تحلیل مهارت ها ناآشنا بوده اند. هیچ کدام از مبتدیان فعالیت مربی گری یا تدریس نداشته اند.

کاری که همة آزمایش شونده ها مشاهده کردند پرتاب لاکروس بود. کار نسبتاً ناپیوسته بود. به این دلیل انتخاب شده بود که برای همه آزمایش شونده ها تقریباً ناآشنا بود. کسی که این حرکت را انجام می داد یک ورزشکار بود. اما در این رشته نه آموزشی دیده بود و نه تخصصی داشت.

فیلمی از نمای بالا از ورزشکار هنگامی که چند قدم برداشت و توپ را پرتاب کرد تهیه شد. در مقدمه طولانی پیش از انجام حرکت در فیلم گذاشته شد که آزمایش شونده ها قبل از اینکه هر حرکتی اتفاق بیافتد به آن علاقه مند شوند. جزئیات کامل حرکت نیز در فیلم ضبط شده وجود داشت، تمام حرکت در کادر دوربین بود و تنها چیزی که در هر زمان خارج از کادر بود توپی بود که پرتاب شد.

به آزمایش شونده ها گفته شد فیلم لاکروس را مشاهده خواهند کرد و اینکه آنها باید نقش مربی تا معلم (این گزینه به عهده خودشان بود) را در آن صحنه فرض کنند. و آنها به عنوان یک مربی یا معلم وظیفه داشتند تا درسی حرکت ورزشکار را بررسی کنند. دستورالعملی به آنها داده شد تا گزینه های خوب، بد، درست، نادرست، مطلوب یا نامطلوب را انتخاب کنند. به آزمایش شونده گفته شد تا اهمیت هر کدام از مشاهداتشان را توضیح دهند. هر نظری قابل قبول بود صرف نظر از اینکه برای مشاهده کننده کلی یا بی اهمیت باشد. تا حدی هم این کار را برای اطمینان از اینکه همه مشاهده کننده ها (به ویژه بی تجربه ها) با هدف مشترکی این کار را می کنند. هر چند این مسأله به آنها گفته نشد ولی انتظار می رفت هر مراقب استراتژی مشاهده خود را طراحی و اجرا کند.

فیلم پرتاب با یک مانیتور 19 اینچ رنگی نشان داده شد. و چند بار برای مراقبان تکرار شد. بعد از هر سه بار پخش شدن فیلم به آزمایش شونده شان وقت مورد نیاز نوشتن (بیان کردن) مشاهداتشان داده شد. این کار برای اطمینان از اینکه همه آزمایش شوندگان تکرار بعدی را می بینند انجام شد بعد از اتمام سه بار تکرار اول از آزمایش شوندگان خواسته شد در پایان نوشته هایشان علامت بگذارند. به این دلیل که بتوان چیزهایی که در مشاهدات اول دیده شده را از مشاهدات بعدی جدا کرد. سپس آنقدر فیلم تکرار شد تا همة مشاهده کننده ها، مشاهداتشان را کامل کنند.

اطلاعات با استفاده از شیوه های نوع شناسی و مقایسه مداوم جوتز(Goetz) و لوکامپت (Locompte) دسته بندی شد. با تشخیص تغییرات به صورت جداگانه اطلاعات با دسته بندی نوشته های هر آزمایش شوند به جوابهای جداگانه درباره ورزشکار و حرکت او کاهش یافت. در تغییرات معنایی یا استنباط خیلی زیاد یا خیلی کم از نوشته ها احتیاط شد. بعد از بررسی اینکه چه چیز مشاهده شده و کی و کجا هم با مقوله های موقتی یا فضایی هادسون (Hadson) بررسی شد. تعاد جوابهای برای هر مقوله برای مقایسه گروه ها به کار گرفته شد.

 

نتایج و مباحث:

نوع جوابها در بین آزمایش شوندگان متفاوت بود. برای مثال بعضی از مراقبان مطالب کمی را ؟؟ عنوانهایی مثل نادرست نوشته بودند و بعضی دیگر چند پاراگراف کوتاه نوشته بودند. به منظور تحلیل اینها، بعضی از جملات مرکب به متغیرهای جداگانه تفکیک شدند در بقیه موارد جملات پی در پی اثر اطلاعات ارائه شده اضافی یا توضیح داده شده بودند بعنوان یک متغیر به حساب آمدند.

در کل، 29 جواب جداگانه درباره اجرای حرکت نوشته شده بود. اعضای گروه با تجربه متوسط 12 متغیر را گزارش کردند. مراقبان مبتدی متوسط 8 متغیر را، در سه نمایش اول فیلم نمونه مراقبان با تجربه حدود8 متغیر را نوشته بودند و مبتدی ها حدود 5 متغیر. بنابراین مراقبان با تجربه طور متوسط توانستند در سه بار نمایش تعداد متغیرهایی را که مبتدی ها در چندین دفعه بفهمند.

باتجربه ها نه تنها اظهار نظرهای بیشتری درباره حرکت نسبت به مبتدیان داشتند، بلکه این اظهار نظرها دقیق تر هم بود، برای مثال اعضای گروه با تجربه مفهوم همانگی را با اصطلاحاتی مثل هم زمان و حرکت در زمان مناسب ذکر کرده بودند. در مقابل مبتدیان این را با اصطلاحاتی مثل مکث کوتاه یا او دوید، ایستاد و سپس پرتاب کرد.

علاوه بر مشاهدات حرکت، مطالبی غیر از حرکت نیز عنوان شد. به عبارت دیگر، تعداد کمی از مراقبان با تجربه درباره ویژگی هایی که قادر نبودند ببینند اظهار نظر کرده بودند.

هیچ کدام از مراقبان مبتدی نتوانسته بودند چنین مطالبی را بیان کنند، شاید بعضی مراقبان با تجربه طرحی را برای کارشان تهیه کرده بودند که تا حدی قابل انطباق با اطلاعات موجود نبود.

مقایسه دیگر بین مراقبان با تجربه و مبتدی مربوط به جوابهایی درباره ورزشکار بود تا درباره حرکت در حالی که مبتدیان مطالبی مثل“ نا امیده” یا “نیاز به اعتماد به نفس بیشتر” را نوشته بودند، این اظهار نظرها می تواند نشان دهنده این باشد که مراقبان مبتدی از اطلاعات کینماتیک برای استدلالاتی درباره ورزشکار استفاده کرده تا درباره حرکت.

به طور خلاصه هر دوی مراقبان با تجربه و بی تجربه قادر بودند چندین ویژگی حرکت را بفهمند. هر چند در مقایسه با معیارهای اسکالی (Scally) با تجربه ها توانستند متغیرهایی که برای تحلیل حرکت نیاز بود را سریع تر از مبتدیان به دست آورند گزارش جزئیات نامربوط توسط مبتدیان (مثل اظهار نظر درباره ورزشکار تا حرکت) و ویژگیهایی غیر قابل دیدن توسط مراقبان با تجربه درستی عقیده آلیسون را درباره اینکه مراقبان بی تجربه در تشخیص ویژگی های نامربوط از ویژگی های لازم مشکل دارند را ثابت کرد. به همان اندازه که تشخیص جزئیات اجرا حاصل تجربه در مشاهده و آشنایی با مهارت است. تفاوت هایی در تعداد و دقت مشاهده بین گروههای این تحقیق را نمی توان به آشنایی با مهارت نسبت داد.

به منظور بررسی، چه چیز، کجا و کی، مشاهده، موارد نامربوط، از متغیرهای غیر قابل مشاهده صرف نظر شد. بیشترین مشاهدات از اجرای حرکت درجدول 1 آمده است. ویژگی رنج حرکت (Roupn) پر تعدادترین متغیر تشخیص داده شده هر دو گروه با تجربه و مبتدی است. نه تا از ده آزمایش شونده این مورد را تشخیص دادند و همه آنها این متغیر را در ابتدای مشاهده خود ثبت کرده اند، نصف آزمایش شونده ها این متغیر را بیشتر از یک بار ذکر کرده اند. همانطور که اشاره شد این متغیر اغلب و زودتر توسط هر دو گروه به عنوان ویژگی مهم حرکت شناخته شده است.

جدول1: جوابها با بیشترین تعداد.

مبتدی (حداقل 3 جواب

با تجربه (حداقل 4 جواب)

1- رنج حرکت (3 جواب)

1- رنج حرکت (6 جواب)

2- کم شدن سرعت (انتقال وزن) (3)

2- تعادل (6)

3- زاویه پرتاب (3)

3- طول قدم (5)

4- محور چرخش (3)

4- محور چرخش (4)

 

5- استفاده از بالاتنه (4)

 

6- سرعت حرکت (4)

 

7- زاویه پرتاب (4)

 

8- کم شدن سرعت/ انتقال وزن (4)

 

9- تسلط (4)

 

10- تعادل هنگام پرتاب (4)

محور چرخش، مفهوم مشابه رنج حرکت نیز توسط 9 نفر از 10 مشاهده کننده تشخیص داده شد. هر چند که در ابتدای تماشا نبود. شاید تکرار این متغیر به دلیل چرخش قوی قسمت های مختلف بالاتنه هنگام پرتاب باشد. ویژگی تعادل شامل تعادل بدن و تعادل توپ هنگام پرتاب است. این ویژگی را همه مشاهده کننده های با تجربه تشخیص دادند ولی فقط دوتای مبتدیها توانستند آن را بفهمند.

سئوال کی؟ با جداکرن جوابها به آنهایی که در فازهای ابتدایی، قبل از حرکت، بعد از حرکت اتفاق افتاده اند جواب داده شده است. بسیاری از مشاهدات را نمی توان تنها در یکی از این فازها طبقه بندی کرد. برای مثال، مشاهده رنج حرکت را می توان به فاصله های زمانی اول، دوم یا سوم نسبت داد. بر فرض اینکه اکثر مشاهده کننده ها یادداشتهای جداگانه ای درباره حرکت نوشته باشند. ممکن است که اظهار نظرها درباره رنج حرکت بر اساس فاصله های زمانی نامشخص شامل آماده شدن یا قبل از حرکت باشد. استفاده از این فاصله زمانی های نامشخص در گروه باتجربه بیشتر بود. همه شش مراقب با تجربه و تنها دو مبتدی حداقل یک متغیر با مدت زمان نامشخص گزارش کرده‌اند.

با ترکیب کردن جواب های فاصله زمان های مشخص و نامشخص، به نظر می رسد که بیشتر مشاهدات در فاصله زمانیهای اول شروع شده اند تا در قبل از حرکت یا بعد از آن. هر چند بسیاری از مشاهداتی که در فاز اول شروع شدند در فاز بعدی نیز ادامه پیدا کردند و در بعضی موارد تا فاز آخر. اهمیت فاز اول، در فرایند مشاهدات با پی بردن به اینکه همه 10 آزمایش شونده درباره چیزهایی که در فاز اولیه رخ داده است اظهار نظر کردند مشخص می شود.

سه تا از مراقبان کارشناس درباره آزاد شدن توپ در نقطه پرتاب اظهار نظر کرده اند این یادداشتها نشان دهنده تنها موردی از مشاهدات را می توان با توجه به فاصله زمانی حرکت اولیه، پیش از حرکت و بعد از حرکت به سادگی دست بندی کرد. هر چند ده مورد از مشاهدات وجود داشت که به جای فاصله زمانی های کوتاه تر در فاصله زمانی طولانی تری بودند این نشان میدهد که آزمایش شوندگان چه با تجربه و مبتدی، در فاصله زمانی های پراکنده ای را انتخاب کرده اند.

سوال “کجا” با دسته بندی جوابهای مجزا طبق موقعیت فضایی: سوماتیک، بخشی و جزءجزء دسته بندی شد. در توضیح اظهار نظرها 16 درصد سوماتیک:54 درصد بخشی و 15 درصد است. انتخاب دوم برای مراقبان با تجربه نسبتاً ذره بینی و برای مبتدیان تلسکوپی بود.

در طبقه بندی سوماتیک، معمول ترین مشاهدات درباره سرعت حرکت بدن و حالت تعادل بدن بود. وقتی که از مقوله بخشی استفاده می شود. جوابها بیشتر درباره بالاتنه است تا پایین تنه و این تعجب آور نیست چون پرتاب لاکروس اساساً حرکت بالاتنه است. هر چند پایین تنه هم در سرعت توپ نقش مهمی دارد. به نظر می رسد که مراقبان با تجربه اهمیت پایین تنه را فهمیده بودند چون اکثر تحلیل های آنها درباره طول قدمها بود و فقط یکی از مبتدیان در این باره اظهار نظر کرده بود، که این می تواند به دلیل فهم اهمیت بالاتنه باشد، نسبتاً آهسته بالاتنه یا اندازه بزرگ بالاتنه.

خلاصه ای از مقوله های چه چیز، کجا و کی در پرتاب لاکروس در شکل 1 آمده است. محور عمودی این جدول تعداد یادداشتها درباره هر متغیر و محور افقی توالی زمانی هر حرکت در هر یک از فازها دیگر بوده اند. هرچند ممکن است بعضی از متغیرهایی که در فاز اول اتفاق افتاده اند را در فاز بعدی تشخیص داد. برای مثال، طول قدم را می توان ابتدا در فاز آماده شدن برای حرکت تشخیص داد، اما بهتر است در فاز بعدی اندازه‌گیری شود.

 
   

 

چندین نکته را می توان از تحلیل این جدول مشاهده کرد. یکی مؤلفه های حرکت که در سرعت پایین تری انجام شده اند و زودتر تشخیص داده شده اند. نمی توان گفت که این مؤلفه ها زودتر اتفاق افتاده اند، فقط در سرعت پایین تر بوده اند. نکته دیگر اینکه هر چند مشاهده کنندگان بیشتر روی فاز آماده سازی حرکت بیشتر از سایر فازها تمرکز داشته اند، ولی هیچ کدام این مؤلفه ها را در ابتدا گزارش نکرده اند.

با در نظر گرفتن اینکه یک فرد ممکن است قادر نباشد چیزی را بفهمد مگر اینکه مربوط به کار باشد ممکن است مراقبان با تجربه متغیرهای بیشتری را گزارش کنند چون آنها آگاهی بیشتری نسبت به ویژگیهای مهم حرکت داشته اند. این ویژگیها براساس چه اطلاعاتی آمده اند؟ در این مطالعه اطلاعات مربوط به آشنایی با مهارت نبود چون این ورزش برای همه مراقبان نسبتاً جدید بود. به فرض اینکه همه آزمایش شونده ها، چه باتجربه و چه مبتدی، قادر بودند مشاهداتی درباره حرکت داشته باشند، ممکن است اکثر مردم بتوانند با دانش قبلی خود درباره حرکت داشته باشند، آیتم هایی که مربوط به پرتاب لاکروس است می تواند بخشی از اطلاعات پایه ای که در ستون مبتدیها در جدول 1 است باشد.

اظهار نظرهای مراقبان با تجربه مشخص است که آنها این اطلاعات زمینه ؟؟ نوعی بیومکانیک مفهومی یا کیفی بهبود بخشیده اند. هرچند اکثر آنها کلاس بیومکانیک را گذرانده اند، مشخص نیست که آیا پایه فهم آنها به این خاطر پی ریزی شده یا نه.

پشت مسأله محتوا و منبع دانشی که فرد را برای مراقبت مهیا می کند، سئوالات دیگری نیز وجود دارد که باید پاسخ داده شود. آیا ویژگی های مهمی که از اطلاعات پایه می آیند در اصلاح حرکات مفید هستند؟ مهم ترین نوع ویژگی های مهم برای انتقال به مراقبان چیست؟ مراقبان چگونه می توانند درباره ویژگی های مهم به طور موثر بیاموزند و چگونه آن را تشخیص می دهند؟ آیا مراقبان به طور دقیق ویژگی هایی که فکر می کنند مرتبط با موضوع است را تشخیص می دهند؟ آیا بعضی از ویژگی ها دقیق تر از بقیه تشخیص داده می شوند؟

برای جواب به این سئوالات و دیگر سئوالات، نیاز به کار خاصی برای ارتباط دادن دانش بیومکانیکی با توانایی های مشاهده ای است. با روشن شدن این رابطه به مربیان و معلمان کمک خواهیم کرد که به مهارتهای دیداری خود تکیه کنند تا طرح های ساده و مؤثر برای تحلیل حرکات ورزشکارانشان ارائه دهند.


تحقیقی درباره تعادل و مهارت در وزنه برداری المپیک

 

مقدمه:

برای میلیونها ورزشکار که خودر را برای وزنه برداری المپیک آماده می کنند، ایمنی و موفقیت بزرگتر هدفهای اصلی است. برای بررسی تاریخچه تحقیقات بیومکانیکی درباره این ورزش، تحقیقاتی در سطح رقابتهای ملی وبین اللملی در سالهای گذشته (1989-1979و…) صورت گرفته است، در حالی که چیزهای زیادی درباره این ورزشکاران بی نظیر باید یاد گرفت، باید درباره ورزشکاران کم مهارت تر نیز تحقیقاتی صورت گیرد. به ویژه، اینکه کنترل تعادل می تواند عامل محدود کننده ای در هر دوی ایمنی و وزنه برداری و بهبود مهارت باشد. برای مثال: الف) تعادل هنگام عقب و جلو رفتن باید با نگه داشتن خط ثقل به بدن (میله رو به عقب حفظ شود (A-P) . ب) تعادل هنگام حرکت به طرفین باید از طریق خط تقارن کافی راست / چپ برای نگه داشتن خط جاذبه روی mediolateral حفظ شود. ج) حرکت جلو و عقب باید طوری تنظیم شود که بیشترین استفاده از نیروی گشتاور ماهیچه شود. اگر نیاز به تعادل و حرکت و تقارن راست/ چپ با هم در تضاد باشد، ممکن است هر ورزشکار در سطوح مختلف مهارت این مشکلات را با روشهای مختلف حل کنند. بنابراین، هدف از این بررسی این است که وزنه برداران حرفه ای و نیمه حرفه ای چگونه تعادل خود را تنظیم کنند.


فریت بار به کانادا سئو دعای عهد


نظر
تربیت بدنی و ورزش جزء تعلیم و تربیت و وسیله‌ای برای رسیدن به سلامت جسمی و روحی نسل جوان است نباید تصور شود که تربیت بدنی امری بی‌ارزش و تنفسی است اهداف تربیت بدنی در جوامع گذشته و امروز اهداف عمده تربیت بدنی در تاریخ زندگی انسان عبارت از حفظ سلامت، تعمیم بهداشت، رشد و تقویت قوای جسمی، آمادگی برای فعالیتهای دفاعی، کسب شادابی و نشاط و نیل ب
دسته بندی تربیت بدنی
فرمت فایل doc
حجم فایل 199 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 26
رابطه ورزش با اندامهای داخلی بدن و بهداشت و عوامل تهدید کننده قلبی عروقی

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فهرست مطالب

عنوان صفحه

مقدمه ................................ 1

فیزیولوژی ورزشی ..................... 2

1- آمادگی جسمانی ..................... 2

- قدرت عضلانی ......................... 2

- استقامت عضلانی ...................... 3

- انعطاف پذیری عضلانی ................. 3

- استقامت قلبی و ریوی ................ 3

2- فیزیولوژی عضلات .................... 3

- انواع انقباض عضله .................. 4

- منابع انرژی ........................ 4

3- فیزیولوژی گردش خون در هنگام ورزش .. 4

- بازده قلب .......................... 5

- بازده قلب هنگام تمرین .............. 6

- ضربان قلب بعد از فعالیت ............ 6

4- فیزیولوژی تنفس در ورزش: ........... 7

- همکاری دستگاه گردش خون و تنفس ...... 7

- ورزش در ارتفاع ..................... 8

- تمرینات ورزشی و تنفس ............... 8

5- اثر ورزش در طول عمر ............... 9

ورزش و سلامت .......................... 10

1- تغذیه و ورزش ...................... 10

- کالری .............................. 10

- کیفیت غذا .......................... 11

- تغذیه خوب و تاثیر آن در ورزش ....... 11

- عوامل موثر در مصرف انرژی ........... 12

- مصرف مواد غذایی به هنگام مسابقه ورزشی 12

- کاهش آب بدن ........................ 13

2- بهداشت و ورزش ..................... 14

3- عوامل تهدید کننده قلبی - عروقی .... 15

- سن ................................. 16

- وراثت .............................. 16

- وزن ................................ 17

- مصرف تنباکو و سیگار ................ 17

- میزان فعالیتهای بدنی ............... 18

- مقدار کلسترول یا مواد چربی در رژیم غذایی 18

- فشار خون ........................... 18

- جنس ................................ 19

- منابع و مواخذ ...................... 20


مقدمه:

تربیت بدنی و ورزش جزء تعلیم و تربیت و وسیله‌ای برای رسیدن به سلامت جسمی و روحی نسل جوان است. نباید تصور شود که تربیت بدنی امری بی‌ارزش و تنفسی است.

اهداف تربیت بدنی در جوامع گذشته و امروز:

اهداف عمده تربیت بدنی در تاریخ زندگی انسان عبارت از:

حفظ سلامت، تعمیم بهداشت، رشد و تقویت قوای جسمی، آمادگی برای فعالیتهای دفاعی، کسب شادابی و نشاط و نیل به موفقیت در وظایف حرفه‌ای و شغلی بوده است.

در عصر حاضر، در سایر تحولات اجتماعی و سیاسی در جهان به ویژه در دنیای غرب، مقاصد دیگری افزوده شده و مفهوم ورزش به جای تربیت بدنی رنگ و صورتی دیگر پیدا کرده است و در بیشتر موارد به خدمت استعمار درآمده و عاملی برای تحذیر و سرگرم نگه داشتن ملل مستضعف جهان گردیده است.

هدف نهایی تربیت بدنی و ورزش از دیدگاه اسلام، تامین سلامت و بهداشت بدن، تقویت و رشد آن و در نتیجه حرکت به سوی کمال است.

هدفهای بهداشتی و تندرستی

1- تامین سلامت و بهداشت بدن وتجهیز آن در برابر عوارض و بیماریها.

2- ایجاد ورزیدگی و هماهنگی در بین اعضا و اندامها به منظور برخوردار شدن از قدرت، سرعت، چابکی و مهارت.

3- دستیابی به قدرت ضبط ارادی اعضای بدن و به کار انداختن ارادی آنها.

فیزیولوژی ورزشی

1- آمادگی جسمانی در ورزش

میزان توانایی و کارآیی بدن بستگی به میزان رشد ماهیچه‌ها و آمادگی آنها دارد. تمرینات منظم و مداوم باعث رشد عضلات می‌شود و آمادگی جسمانی را بهبود می‌بخشد، ولی در حقیقت میزان رشد عضلات و آمادگی جسمانی را بهبود می‌بخشد، ولی در حقیقت میزان رشد عضلات و آمادگی جسمانی به عوامل مختلفی بستگی دارد. مهمترین این عوامل عبارتند از: شکل بدن، کیفیت مواد غذایی مورد مصرف، سلامت عمومی بدن (مبتلا نبودن به هیچ نوع بیماری) خواب و استراحت، و فارغ بودن از فشارهای عصبی و روحی زندگی.

اگر رشد عضلات و قدرت بدنی انسان در حدی باشد که بتواند به طور موثر و مفید به فعالیت بپردازد، می‌توان گفت که او فردی سالم و از آمادگی جسمانی لازم برخوردار است.

چهار عامل بیش از عوامل دیگر در آمادگی جسمانی بدن نقش بسیار مهم دارند. این عوامل عبارتند از: قدرت عضلانی، استقامت عضلانی، انعطاف‌پذیری عضلانی و استقامت قلبی و ریوی.


قدرت عضلانی:

45 درصد از وزن بدن را عضلات تشکیل می‌دهند. این عضلات در خود تولید انرژی می‌کنند.

مهمترین عوامل شناخته شده در آمادگی جسمانی، استعداد عضلات و توانایی آنها در وارد کردن نیرو و یا مقاومت در برابر آن است.

- استقامت عضلانی:

عضلات در خود انرژی ذخیره می‌کنند. این عمل به ماهیچه‌ها امکان می‌دهد که مدت زیادی به فعالیت خود ادامه دهند معمولاً استقامت عضلانی را با قدرت عضلانی اشتباه می‌کنند، ولی باید توجه کرد که استقامت عضلانی عبارت است از توانایی در کاربرد قدرت و نگهداری این توانایی برای مدت طولانی.

- انعطاف پذیری عضلانی:

توانایی در کاربرد عضلات در وسیعترین دامنه حرکت آنها به دور مفصلها را انعطاف پذیری نامیده‌اند.

- استقامت قلبی و ریوی:

به عقیده بعضی از دانشمندان، عامل استقامت قلبی و ریوی در آمادگی جسمانی بیش از عوامل دیگر اهمیت دارد بعضی دیگر بر این عقیده‌اند که آمادگی جسمانی چندان رابطه‌ای با کارآیی قلب و ریه ندارد.

2- فیزیولوژی عضلات در ورزش:

حرکت بدن از انقباض عضلات حاصل می‌شود، بدین معنی که عضلات مخطط، که به استخوانهای بدن متصلند، با اراده فرد منقبض می‌شوند و حرکت و جا‌به جایی بدن را میسر می‌کنند. در بدن سه نوع عضله وجود دارد: عضلات مخطط یا اسکلتی، عضلات صاف، عضله قلب.

- انواع انقباض عضله:

اگر طول عضله به هنگام انقباض تغییر نکند، این انقباض را (هم طول) گویند.

اگر انقباض عضله به کوتاه شدن آن منجر شود، این نوع انقباض را «هم تنش» گویند.

- منابع انرژی:

عضله برای اینکه به حالت انقباض درآید احتیاج به انرژی دارد. منبع اصلی انرژی در عضله آدنوزین ‌تری فسفات ATP است که به مقدار کمی در عضله وجود دارد، ولی به مقدار زیادی انرژی آزاد می‌کند.

کراتین فسفات CP منبع انرژی دیگری است که در سلولهای عضلانی ذخیره می‌شود.

پس در فعالیتهای شدید و طولانی که پیش از چند دقیقه طول می‌کشد منبع دیگری از انرژی باید وجود داشته باشد. این انرژی از تجزیه گلیکوژن حاصل می‌شود. اگر اکسیژن به اندازه کافی برای این واکنشهای شیمیایی وجود نداشته باشد، در عضله اسید لاکتیک تولید می‌شود.

3- فیزیولوژی گردش خون در هنگام ورزش:

دستگاه گردش خون از قلب و رگها تشکیل شده که خون تیره و روشن در آنها جریان دارد. دستگاه گردش خون عهده‌دار رساندن مواد سوختی به سلولها و خارج کردن مواد زائد است خون روشن و اکسیژن دار که از قلب خارج می‌شود باید به طریقی به تمام سلولهای بدن برسد تا از یک‌یک آنها مراقبت شود این عمل توسط سرخرگها و مویرگها انجام می‌شود.

در هنگام تمرینات ورزشی، عضله‌های فعالتر احتیاج به اکسیژن بیشتری دارند. این احتیاج از دو راه تامین می‌شود: 1- با منبسط شدن قطر رگهایی که به عضلات فعالتر می‌روند خون و اکسیژن بیشتری له آن عضلات سرازیر می‌شود 2- حجم ضربه‌ای قلب بیشتر می‌شود و در نتیجه خون بیشتری از قلب به عضله‌ها می‌رسد.

- بازده قلب:

قلب باید در زمان معینی خون را از سیاهرگها به سرخرگها منتقل کند. ممکن است در این محدوده زمانی تعداد ضربانها کمتر و حجم ضربه‌ای زیادتر و یا برعکس باشد. در ورزشکاران فرض بر این است که بر اثر فعالیتهای بسیار شدید عضله قلب تقویت می‌شود و کارآیی بیشتری پیدا می‌کند؛ نتیجتاً در حالت استراحت و فعالیتهای معمولی با تعداد ضربان کمتری خون کافی به بدن می‌رساند. مثلاً در ورزشهای بسیار سنگین، مثل دوچرخه‌سواری برون ده قلبی تا 40 لیتر در دقیقه افزایش می‌یابد. این افزایش حاصل ازدیاد مقدار تخلیه هر ضربان و ازدیاد ضربانهای قلب است.

- بازده قلب هنگام تمرین:

هنگام تمرینهای ورزشی سبک و یا کارهای عضلانی روزانه قلب طبیعی ممکن است با هر ضربه 140 میلی‌لیتر خون از خود خارج کند و تعداد ضربان به 120 بار در دقیقه برسد که در این حال بازده قلب برابر 8/16 لیتر خواهد شد.

بر اثر تمرین مرتب و تنظیم شده ورزشی، مقدار بازدهی قلب در هنگام عادی بالا می‌رود. مخصوصاً در تمرینهای متناوب که فعالیت ورزشی به طور متناوب و منقطع برنامه‌ریزی شده است و زمان استراحت بعد از تمرین به مراتب بیشتر از مدت تمرین است.

- ضربان قلب هنگام تمرین:

شدت ضربان قلب متناسب با افزایش مقدار کار تغییر می‌کند. تمرینهای ورزشی در تغییر ضربان قلب حتی در حالت استراحت اثرات واضحی دارد. در قهرمانان برجسته تعداد ضربان قلب در حالت استراحت به 40 بار در دقیقه یا حتی زیر 40 می‌رسد و نشان دهنده این است که شخص در وضعیت فیزیولوژیکی بهتری است.


- ضربان قلب بعد از فعالیت:

مدت زمانی که لازم است تا تعداد ضربان قلب بعد از اتمام فعالیت به حالت اولیه و معمولی برگردد بستگی به سنگینی کار، مدت فعالیت و شرایط جسمانی ورزشکار دارد. در افرادی که از لحاظ آمادگی جسمانی در شرایط خوبی به سر می‌برند برگشت به حالت اولیه خیلی سریعتر صورت می‌گیرد تا افراد غیر آماده. اگر فعالیت باعث خستگی زیاد ورزشکار شده باشد. برگشت بدن به حالت اولیه به آهستگی صورت می‌گیرد، به طوری که ورزشکار حتی به یک الی دو ساعت وقت نیاز دارد.

4- فیزیولوژی تنفس در ورزش:

تنفس عبارت است از جذب اکسیژن و رفع ایندریدکربنیک به وسیله سلول زنده، خواه این سلول حیوانی باشد و خواه نباتی. در هنگام ورزش تعداد حرکات تنفسی افزایش پیدا می‌کند و عمیق‌تر می‌شود تا جایی که در فعالیتهای شدید ورزشی، عضلات دمی و بازدمی فعال می‌شوند و تهویه ریوی تا حدود 100 لیتر در دقیقه افزایش می‌یابد، حداکثر تهویه ریوی اگر از 100 لیتر در دقیقه افزایش یابد به جذب اکسیژن کمکی نمی‌کند. زیرا به نظر می‌رسد که انتقال اکسیژن بیش از این مقدار به بافتها توسط عضلات قلب وعضلات تنفسی محدود می‌شود.


- همکاری دستگاه گردش خون و تنفس:

همکاری این دو دستگاه هنگام فعالیتهای ورزشی باعث می‌شود که خون بیشتری به عضلات فعال برسد و همچنین مقدار ایندرید کربنیک که در عضلات فعال به وجود می‌آید سریعتر خارج شود.

همکاری بین دستگاههای تنفسی و گردش خون در هنگام فعالیتهای شدید به نحو مطلوبتری در بدن صورت می‌پذیرد.

- ورزش در ارتفاع:

به نظر می‌آید که در ارتفاعات بیش از 2200 متر از سطح دریا، رکوردهای قهرمانان و کارآیی آنان تحت تاثیر ارتفاع قرار می‌گیرد و هر چه ارتفاع بیشتر می‌شود تاثیر آن در دستگاه تنفسی شخص بیشتر می‌شود. رکورد ورزشهای کوتاه مدت، مانند پرسشها، پرتابها و دوهای سرعت در ارتفاعات احتمالاً بهتر می‌شود، چون در این گونه ورزشها به اکسیژن کمتری نیاز است و از طرفی فشار هوا کمتر است. در ورزشهای دراز مدت مانند دوهای استقامت، ماراتن، فوتبال، که تولید انرژی از طریق هوازی (همراه با اکسیژن) صورت می‌گیرد، معمولاً رکوردها، بدتر می‌شود. عادت به ارتفاع بستگی به مدت زمان اقامت و ارتفاع محل دارد برای مثال، در ارتفاع 3000 متری 7 تا 10 روز و برای 4000 متر 15 تا 21 روز اقامت لازم است.


- تمرینات ورزشی و تنفسی:

هنگام فعالیتهای ورزشی، عضلات فعال احتیاج بیشتری به اکسیژن دارند. این نیاز از راه تنفس و دیگر فعل و انفعالات که به طور خودکار در بدن اتفاق می‌افتد برآورده می‌شود. در چنین مواقعی تنفس تندتر صورت می‌گیرد و در نتیجه، هوای بیشتری وارد ریه‌ها می‌شود و سپس از طریق خون به سلولها می‌رسد. در هنگام فعالیت، رگهای عضلات فعال گشاد می‌شود و خون بیشتری به این عضلات می‌رسد. در چنین مواقعی قلب نیز فعالانه‌تر از زمان عادی کار می‌کند و عضله آن خون بیشتری دریافت می‌کند. چون واکنشهای شیمیایی در عضلات فعال سریعتر صورت می‌گیرد، درجه حرارت بدن بالا می‌رود. از طرف دیگر، چون دفع حرارت نمی‌تواند متناسب با افزایش حرارت صورت می‌گیرد، درجه حرارت بدن بالا می‌رود. از طرف دیگر، چون دفع حرارت نمی‌تواند متناسب با افزایش حرارت صورت گیرد، مرکز تنفسی تحریک می‌شود و سریعتر عمل می‌کند. در هنگام فعالیت مقدار زیادی آب از راه پوست دفع می‌شود و چون میزان جریان خون در کلیه‌ها کاهش می‌یابد، در نتیجه مقدار دفع از بدن کمتر از مواقع معمولی خواهد شد. بر اثر کمبود اکسیژن مقدار اسید لاکتیک در بدن زیاد می‌شود که در این صورت، بالافاصله بعد از اتمام کار عضلانی، بدهی اکسیژن باید بازپرداخت شود و به همین سبب است که تا مدتی پس از فعالیتهای ورزشی افزایش تنفس ادامه می‌یابد.

 


فریت بار به کانادا سئو دعای عهد


نظر
ادعا می‌شود میلو1 از شهر کراتن 2 بزرگترین قهرمان قرن ششم قبل از میلاد مسیح هر روز گوساله‌ای را به دوش می‌کشید و آن را حمل می کرد تا به گاوپروری تبدیل شد، وی با استفاده از این روش آن قدر قوی شد که در طول 24 سال مبارزه‌اش هرگز شست نخورد و 6 بار پیاپی مقام قهرمان المپیک آن زمان را به خود اختصاص داد در سالیان دراز گذشته قهرمانان برای رسیدن به آمادگی م
دسته بندی تربیت بدنی
فرمت فایل doc
حجم فایل 22 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 31
بررسی آمادگی جسمانی و اروبیک

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فهرست مطالب

عنوان صفحه

مقدمه .....................................

مفهوم و اجزای آمادگی جسمانی................

مفهوم آمادگی انرژی ........................

مفهوم آمادگی عضلانی ........................

اجزای آمادگی انرژی ........................

اجزای آمادگی عضلانی ........................

آزمون‌های آمادگی عضلانی .....................

آزمون‌های آمادگی انرژی......................

مراحل تمرین آمادگی جسمانی..................

ایروبیک ...................................

تاریخچه ایروبیک............................

ایروبیک با فشار زیاد.......................

ایروبیک با فشار کم .......................

خصوصیات کلاس‌های اروبیک .....................

نرمش ......................................

موسیقی ....................................

درد........................................

تنفس ......................................

تذکرات.....................................


مقدمه:

ادعا می‌شود میلو[1] از شهر کراتن [2] بزرگترین قهرمان قرن ششم قبل از میلاد مسیح هر روز گوساله‌ای را به دوش می‌کشید و آن را حمل می کرد تا به گاوپروری تبدیل شد، وی با استفاده از این روش آن قدر قوی شد که در طول 24 سال مبارزه‌اش هرگز شست نخورد و 6 بار پیاپی مقام قهرمان المپیک آن زمان را به خود اختصاص داد در سالیان دراز گذشته قهرمانان برای رسیدن به آمادگی مطلوب از روش ‌های جالب دیگری استفاده می کدرند مثل کروباس [3] که شغل او آشپزی بود و استعداد جسمانی خوبی برخوردار نبود برای تمرین آن قدر از تپه‌ها به شدت بالا و پائین رفت که قهرمان المپیک سال 77 قبل از میلاد مسیح گردید و در بیشتر مسابقاتی که در یونان ترتیب داده می شد. پیروز بود. رشته اواپتد[4] نام داشت که 200 یارد را به طور مستقیم می‌دوید کلمة‌ ستادیوم[5] از همین نام مشتق گردیده است پای داماس از شهرستانی مبارزه بزرگ دیگری بود که گفته می‌شود از طریق بلند کردن سنگ آنقدر قوی شده بود که با دست برهنه می‌توانست شیری را از پای درآورد.

آراچیان [6] از شهرتسالی[7] مبارز بزرگ دیگری بود که گفته می‌شود از طریق بلند کردن سنگ آنقدر قوی شده بود که با دست برهنه می توانست شیری را از پای درآورد.

آرچیان [8] از طریق کشتی گرفتن با چهار پایان به حدی مهارت کسب نمود که توانست 5 بار قهرمان کشی المپیک شود و بالاخره در استادیومی که آخرین مسابقه خود را برگزار کرد پس از شکست از حریف هر گز از زمین برنخاست. بشر پیوسته در تقلا بوده است تا سریعتر برود. بیشتر بپرد دورتر پرتاب کند و قدرت مقاومت و مهارت بیشتری را به نمایش بگذارد،و خوی مبارزه‌گری به شهرت با غریزه او عجین گسته است و علاقه بسیار دارد تا نمایشات (حرکات) قهرمانی را به نحو احسن به مورد اجرا گذارد، از طریق تجربیات علمی،‌ مشاهده و تجربیات علمی روش‌های قدیمی بدن سازی که روزگاری رایج و طرفداران زیادی داشت از دور خارج شود و روش های جدید که بر پایه فهم و آگاهی استوار است جای آنرا پر کند. در طی قرون گذشته کند و کاو برای روش‌های بهتر بدن سازی تکامل بسیار آهسته و تدریجی داشته است اما در سال‌های اخیر بواسطه تغییرات بسیار زیادی که اتفاق افتاده است نتایج حیرت آوری در نمایش ها ورزشی قهرمانی مشاهده گردیده است تغییرات سال‌های خیر. در روش‌های بدن ساز یاز تحقیق علمی نشأت گرفه است تأثیر روش‌های مختلف از طریق اطلاعات دقیق و با ارزشی که از تحقیق بدست می آید مشخص می‌گردد و به همین دلیل اکنون از گذشته بهتر بدانیم که چگونه قدرت،‌ اسقامت، توان،‌ چابکی و سایر مهارت های قهرمانی را بهود بخشیم علاوه بر این از دوارو، رژیم غذائی، ارتقاع. گرم کردن بدن و عوامل مؤثر دیگر چیزهای زیادی فرا گرفته‌ایم همچنین در سال‌های اخیر در مورد جنبه های گوناگون بدن سازی و نمایشات ورزشی اطلاعات جامه‌ی جمع‌آوری کردیم.

مفهوم و اجزای آمادگی جسمانی

آمادگی جسمانی از جمله مفاهیمی است که بسیار مورد استفاده قرار گرفته و به آمادگی انرژی و آمادگی عضلانی اشاره دارد. آمادگری انرژی و آمادگی عضلانی هر کدام دارای اجزایی می‌باشد.

آمادگی انرژی

آمادگی انرژی و آمادگی عضلانی دو جزء اصلی آمادگی جسمانی‌اند. آمادگی انرژی نیمی از یک برنامه مناسب تمرینی را تشکیل می دهند ورزش‌های کوتاه مدتی هم چون دوی 100 متر، پرش طول و . . . . که تنها به چند ثانیه زمان نیاز دارد از جمله ورزش‌هایی هستند که نیازمند آمادگی انرژی بی هوازی می‌باشند.

از سوی دیگر ورزشهای دراز مدتی هم چون دوی 5000 متر یا شنای استقامتی ، به توانایی تولید انرژی در طول مسابه یا همان آمادگی انرژی هوازی نیازمندند. پس آمادگی انرژی،‌ خود دارای دو جزء اصلی به نامهای آمادگی انرژی هوازی و آمادگی انرژی بی‌هوازی می‌باشد.

آمادگی عضلانی

نیمه دیگر یک برنمه مناسب تمرینی را آمادگی عضلانی تشکیل می دهد. آمادگی عضلانی خود شامل قدرت، استقامت عضلانی، توان، سرعت، انعطاف پذیری و چابکی است برخی رشته‌ها به قدرت و برخی به استقامت عضلانی یا توان نیاز دارند. در ورزشهای گوناگون عوامل خاصی از آمادگی عضلانی مورد نظر است.

بنابراین ممکن است حتی دو رشته ورزشی که از لحاظ قدرت در سطح یکسانی قرار دارند، به دلیل تقاوت در الگوهای حرکتی، در گروههای عضلانی برنامه‌های تمرینی خاصی مورد توجه قرار گیرند. به همین دلیل ممکن است بازیکنان خط دفاعی و حمله فوتبال به ترتیب به قدرت و سرعت، دوندگان استقامت به استقامت و قهرمان ژیمناستیک به توان و انعطاف پذیری و با ترکیبی از این ویژگیها نیاز داشته باشند.

روشهی تمرین برای توسعه آمادگی انرژی

1- تمرینهای تداومی

همان طور که از نمایش پیداست. شامل دویدن (یا شنا) طولانی مدت می‌‌باشد که به سه دسته تقسیم می‌‌شود.

الف) دوی تداومی آهسته، دویدن مسافتی طولانی با سرعت آهسته از این قبیل دوها به نام دوهای هوازی یا استقامتی یاد شده است.

ب) دوی تداومی سریع: تفاوت بین این دو و دوی آهسته، در سرعت و سرعت گام برداری آن است که باعث جلو افتادن خستگی شده، در نتیجه مسافت کمتری طی می‌شود در این دو شدت دویدن باید به حدی باشد که تعداد ضربان قلب 0 تا 90% حداکثر برسد.

ج) جالینگ اصطلاحی است که همه دوها را با هر سرعتی شامل می شود. وی معمولاً به یک دوی نرم و طولانی با سرعت آهسته اطلاق می‌گردد.

2- تمرین بازی سرعت یا فارتلک

فارتلگ یک واژه سوئدی است و به معنی بازی سرعت می‌باشد. این تمرین شامل دوهای سریع و آهسته متناوبی است که در زمین‌ها و جاده‌ها و معابر و در محیطهای طبیعی انجام می‌گیرد. این تمرین در واقع پیش نیازی است برای تمرین‌های تناوبی می‌باشد.

3- تمرین تناوبی:[9]

تمرین تناوبی همان طور که از نامش پیداست. عبارت است از تکرار دسته‌ای از مراحل تمرین که بین آنها به طور متناوب از مراحل استراحت استفاده می شود.

مراحل استراحت عموماً شامل تمرین‌های سبک و نرم است.

4- تمرین تکراری:[10]

دوی تکرارای شبیه تمرینهای تناوبی است اما در مرحله فعالیت و مدت استراحت بین تکرارها با آن متفاوت است.

5- تمرین‌های سرعتی :

این نوعتمرین توسط دوندگان سرعت به منظور توسعه دستگاه ATP-PC و بهبود قدرت عضلانی مورد استفاده قرار می‌گیرند. در این جا، مسافتهایی با حداکثر سرعت تکرار می‌ شود و بهتر است هر تکرار از این نوع تمرین‌ها حدود 6 ثانیه (55 متر) طول داشته باشد و نکه مهم در این تمرنی‌ها کامل بودن زمان استراحت بین تکرارها است.

6- تمرین سرعت تناوبی

تمرین سعرت تناوبی روشی است که در آن ورزشکار مسافتی در دود 5 کیلومتر را متناوباً و به صورت 45 متر سریع و 55 متر آرام طی کنند.

7- تمرین سرعتهای شتابی:‌

عبارت است از افزایش تدریجی سرعت دویدن از دوی آرام به گام‌های کشیده و بند و سرانجام دوی سریع

8- سرعتهای منقطع:

شامل دو دوی سرعت بوده که حد فاصل آنها را می‌توان به دفعات تکرار کرد. یکی از تکرارها ممکن است شامل 55 متر دوی سریع،‌ 55 متر دوی آرام و 55 متر راه رفتن می‌باشد.

اجزای آمادگی عضلانی

1- قدرت:

قدرت عضلانی را می‌توان به عنوان نیرو یا تنش یک عضله تعریف کرد. به عبارت دیگر، تنش گروهی از عضلات را که با یک فشار بیشینه در بربر مقاومت ویژخ‌ای اعمال می‌شود. قدرت عضلانی می گویند.

ورزشهای مختلف به مقادیر متفاوتی از قدرت نیاز دارند به ویژه در ورزشهایی که باید وزنه سنگینی را از زمین بلند کرد یا آن را پرتاب کرد. قدرت از اهمیت زیادی برخوردار است، تمرین قدرتی سبب افزایش پروتئین‌های انقباضی می‌شود و آن نیز به نوبه خود باعث می‌شود که قدرت عضله زیاد شود.

2- استقامت عضلانی

استقامت عضلانی عموماً به عنوان قابلیت یا ظرفیت گروهی از عضلات جهت انجام انقباض‌های مکرر در برابر یک مقاوت برای مدتی طولانی تعریف می شود استقامت عضلانی معمولاً در نقطه مقابل خستگی عضلانی قرار دارد. پس عضله‌ ای که سریعتر خسته می‌شود و دارای استقامت عضلانی کمتری است و بر عکس. استقامت عضلانی عموماً در اثر تکرار بلند کردن وزنه‌ای معین و یا درصدی از قدرت بیشینه فرد مورد ارزیابی قرار می‌گیرد برخی از رشته ورزشی شامل تکرارهایی با فشار زیاد هستند و در نتیجه نیازمند استقامت کوتاه مدت هستند، هماند کشتی گیری که باید بر حریف خود غلب کند. رشته های ورزشی دیگری از قبیل دوچرخه‌سواری، نیاز به تکرارهای زیاد و با فشار کم هستند در نتیجه نیازمند به استقامت درازمدت می‌‌باشند و در بسیاری از ورزشها، ورزشکاران به هر دو نوع استقامت کوتاه مدت و دراز مدت نیاز دارند.

3- توان :

تعریف عملی توان عبارت است از: اعمال بیشترین نیرو که بر یک جسم خارجی با سعرت زیاد تعداد دفعاتی که نیور باید اعمال شود به نوع ورزش و نوع توانی که باید به کار برده شود بستگی دارد. به طور ساده توان، کار انجام شده در واحد زمان می‌باشد. توان یکی از اجزای مهم در برنامه آمادگی عضلانی است و شامل ترکیب قدرت و سرعت می‌‌باشد.

توان = قدرت * سرعت

افزیش قدرت و با رعت موجب افزایش توان می‌شود از ارو تمرین های مربوط به توان ترکیبی از تمرین‌های قدرت و سرعت می‌باشد. توان باعث می‌شود که ورزشکار بتواند کار بیشتری را در مدت زمان کنتری انجام دهد. عامل توان به دونده اجازه می دهد که با سرعت بیشتری مسابقه را شروع کند.

در گذشته تصور بر این بودکه توان را تنها از طریق تمرین‌های قدرتی می‌توان بالا برد. اما امروز همه می‌دانند که ترکیب دقرت و سرعت بهترین برنامه برای توسعه توان است . بهترین تمرین توان انجام تمرین‌های قدرتی با سرعت زیاد است و برای انجم این عمل نوعی حرکت قدرتی پیشنهاد شده است که با سرعت زیاد انجام می شود. و مشابه حرکتهای مخصوص همان ورزش می‌باشد. این تمرین‌های توانی را می‌توان به دو طریق انجام داد.

تمرین‌های توانی با وزنه

تمرین‌های توانی بدون وزنه

تمرین‌های پلیو متریک

امروزه بیشتر ورزشکاران برای بهبود توان از تمرین‌های پلیو متریک یا انفجاری استفاده می‌کنند مزیت این تمرین‌ها در این است که موجب آمادگی و هماهنگی دستگاه عصبی- عضلانی می شود و در نتیجه به ورزشکار اجازه می‌دهد. تا در فعالیتهایی که همراه با تغییر جهت باشند به نحو قدرتمند و سریعی اجرای وظیفه کند.

به طور مثال ورزشکاران با اجرای تمرین های مذکور در پرش عمودی و تغییر محل پاها در دویدن، موفقتر خواهد بود. به عبارت دیگر با انجام این تمرین‌ها،‌ زمان مورد نیاز برای تغییر جهت کاهش یافته، در نتیجه سرعت و توان افزایش می‌یابد. در باره سودمندی تمرین‌ها پلیومتریک «بروزو» اشاره می‌کند که او توانست زمان دوی مستمر یکی از شاگردانش راکه در سن 14 سالگی 14 ثانیه بود به زمان 10 ثانیه در سن 20 سالگی کاهش دهد. که این خود اهمیت این تمرین‌هعا را آشکار می سازد. البته اضح است که همگان نمی‌توانند تا این حد از سودمندی این تمرین ها بهره بگیرند. اما می توانند با برنامه‌ریز درست و استفاده از این سودمندی این تمرین‌ها به میران زیادی افزایش آمادگی جسمانی خود به ویژه توان کمک نماید.

ورزشکاران رشته‌های ورزشی بسکتبال – والیبال- دوهای سرعت، پرش ارتفاع، اسکی. پوش با اسکی،‌‍ فوتبال و سایر ورزشهایی که نیاز به توان دارند، از این تمرین‌ها بسیار سود می‌برند.

مزیت دیگر این تمرین ها، نوع حرکتهای آن است در این تمرین‌ها، حرکتهایی مثل لی لی کردن، پریدن جهش با یک پا و دو پا، جهش از روی سکو و . . . انجام می‌شود. و به همین دلیل، آموزش آنها ساده و نشاط انگیز خواهد بود. تمرین‌های پلیو متر یک به لحاظ تنوع، بخشهای گوناگون بدن را درگیر کند.

4- انعطاف پذیری:

انعطاف پذیری عبارت است از توانایی حرکت دادن عضلات و مفاصل در یک محدوده حرکتی کامل. محدود حرکت در حول مفصل به وضعیت تاندون‌ها، رباطها و بافتهای همبند و عضلات بستگی دارد. ممکن است در هنگام ارای حرکتهای شدیدی که بیش از دامنه حرکتی طبیعی هستند،‌ صدمتی بوجود آید. به منظور پیشگیری از این امر می‌توان از تمرین‌های مربوط به انعطاف پذیری سود برد، زیرا این تمرین ها به تدریج دامنه حرکت مفصل را افزایش می دهند. و می‌توانند در کاهش خطر آسیب دیدگی کمک مؤثری باشند. معمولاً انعطاف پذیری به دو رسته پویا و ایستا تقسیم می‌شود.

انعطاف پذیری ایستا:

حدود تغییرات حرکت در حلو مفصل می‌باشد که آن را می‌توان به صورت دقیق بوسیله انعطاف سنج اندازه گرفت.

انعطاف پذیری پویا:

این نوع انطعاف پذیری به عنوان مقابله با مقاومت مفصل را در برابر حرکت تعریف می شود.

5- سرعت و چابکی:

سرعت توانایی بسیار پیچیده‌ است که به اعمال حرکتی سریع بدن اطلاق می‌شود سرعت را به اشکال گوناگون وجود دارد. سرعت جابجایی بدن،‌ سرعت حرکت، سرعت قسمتهای مختلف بدن (دست و پا و . . . ) سرعت دویدن در مسافتهای طولانی و کوتاه. یکی از روشهای معمول بین دوندگان برای افزایش سرعت از طریق تکامل مهارت، تمرین الگوهای گام برداری و تمرین مربوط به آن است.

آزمون‌های آمادگی عضلانی

1- انعطاف پذیری

نشستن و طاندن است به انگشتان پا

2- قدرت و استقامت عضلانی:

دقرت و استقامت عضلانی را می‌توان با استفاده از وسایل آزمایشگاهی یا حرکتهای ساده از قبیل بارفیکس و دراز و نشست و . . . تعیین نمود. (اسکوات- شنا روی دست)

اسکوات:

در این آزمون از ورزشکار خواسته می‌شود هالتر را به طور دقیق روی شانه‌هایش قرار دهد و زانوهای خود را به میزان 45 درجه خم کرده پس به حالت قائم بازگرداند. در این آزمون ورزشکار باید قادر باشد دست کم برابر با وزن بدنش اسکوات نماید.

شنا روی دست.

در این آزمون از ورزشکار خواسته می‌شود. در الی که کف دستهایش روی زمین است. وزن بدن را روی دستها منتقل کند به طوری که ساعد و بازوی او نسبت به سطح زمین در حالت عمود قرار می‌گیرد. در این وضعیت پنجه پای ورزشکار نیز با زمین تماس دارد.

دراز و نشست

برای اجرای این آزمون از ورزشکار خواسته می شود به پشت روی سطح مورد نظر (تشک سطح نرم درز بکشد و در حالی که کف پهایش روی زمین قراردارد. زانوها را طوری خم کند که از پایین 30 تا 45 سانتی‌متر فاصله داشته باشد و دستها را به طور ضربدری روی شانه، و چانه را نیز روی سینه قرا ردهد. پس ورزشکار باعلامت مربی حرکت را شروع می‌کند. در این آزمون تعداد حرتهای صحیح در 60 ثانیه به عنوان امتیاز ورزشکار محسوب می‌شود چنانچه پشت ورزشکار در حرکت پایین آمدن به سوی زمین با تشک تماس پیدا نکند و تنه‌اش به اندازه کافی به طرف بالا کشیده نشود خطا محسوب می‌شود.

3- توان

توان ترکیب جالبی از قدرت و سرعت می‌باشد برای ارزیابی توان دو آزمون دوی پله و پرش عمودی بسیار مناسب است.

4- سرعت

در بسیاری از مهارت‌های ورزشی، سرعت از اهمیت بسیاری برخوردار است روش معتبر برای اندازه‌گیری سرعت دیدن، دوی 50 یارد (72/45 متر) می‌باشد. با وجود این که سرعت عموماً مربوط به نوع ترا عضلانی است اما قدرت و کارایی عصبی- عضلانی و دیگر عوامل به ترکیب و شیوه اجرای ورزشکار بخواهید با استارت امتیاز ورشکاران از طریق محاسبه زمان بدست آمده محاسبه می‌‌شود.

5- چابکی:

چابکی توانایی تغیی رمسیر حرکت با حفظ تعادل می‌باشد و به عواملی مثل قدرت، سرعت، هماهنگی و تعادل بستگی دارد. با وجود آنکه چابکی برای برخی رشته‌ های تخصصی است اما آزمون عمومی چابکی برای تمامی رشته های ورزشی آزمون رفت و برگشت سریع می‌باشد.

 

آمادگی انرژی (هوازی بی‌هوازی)  

آزمون های آمادگی هوازی

می‌توان امتیاز آمادگی هوازی خود و ورزشکاران را از طریق تست پله، دوی 5/1 مایل و دوی 1 مایل برآورد کنید. آزمون پله یک آزمون زیر بیشینه است. بنابرین قبل از شروع تمرین باید از آن استفاده کرد.

آزمون دوی 1 مایل (1609 متر)

از این آزمون بیشتر برای ارزیابی آمادگی هوازی پسران و دختران زیر 13 سال استفاده می‌‌شود. در این آزمون ورزشکار باید مسافت 1 مایل را در تمامی طول مسافت بدوند و از راه رفتن پرهیز کند. از آن‌جا که در این آزمون مسافت ثابت است لذا زمان طی مسافت به عنوان معیار ارزیابی آمادگی هوازی ورزشکالان مورد ارزیابی قرار می‌گیرند.

آزمون دوی 5/1 مایل (2414 متر)

اجرای آزمون عدوی 5/1 مایل همانند وی 1 مایل است. این آزمون بیشتر برای ارزیابی میزان آمادگی هوازی سنین بالای 13 سال مورد استفاده قرار می‌گیرد.

آزمون‌های آمادگی بی هوازی:

همان طور که می دانیم واژه بی‌هوازی به معنی بدون حضور اکسیژن می‌باشد پس تمرین های شدیدی که اکسیژن می‌باشد پس تمرین‌های شدیدی که اکسیژن مصرفی نمی تواند جوابگوی آن باشد را بی‌هوازی گویند. توان بی‌هوازی ترکیبی از انرژی کوتاه مدت و توان عضلانی است توان بی‌هوازی را می‌‌توان از طریق آزمونهایی از قبیل دوی پله مورد ارزیابی قرار داد.

ظرفیت بی‌هوازی دراز مدت از طریق فعالیتی با شدت تمام در 30 ثانیه مورد ارزیابی قرار می‌گیرد.

لذا برای انجام این آزمون می‌توان از فعالیتهای بی نظیر،‌ دویدن، شنا یا دوچرخه‌سواری استفاده کرد. همان گونه که می‌دانیم توانایی حفظ سرعت به عنوان نشانه‌ای از ظرفیت بالای تحمل اسید لاکتیک به شمار می‌رود که این ویژگی در ورزشهای کوتاه مدت و شدید از قبیل شنای 100 متر تا 500 متر و دوهای 200 تا 1500 متر و رشته‌های طولانی مدتی از قبیل دوچرخه‌سواری،‌ اسکی و صحرا نوردی که شامل دوره های از کار و فعالیت‌بی هوازی می‌باشند از اهیمت ویژه‌ای برخوردار است. لذا آزمون 30 ثانیه، ابتدا از ورزشکار خواسته می‌ شود تا بدن خود را کاملاً گرم کرده و آماده اجرای فعالیت باشد. پس به ورزشکار 5 دقیقه استراحت دهید و بعد از آن یکی از آزمون‌های (دویدن شنا و دوچرخه‌سواری) را اجرا کنید.

آزمون دو:

از ورزشکار بخواهید تا در یک مسیر شیب دارد (سربالائی بدود به طوری که بتدریج سرعت خود را افزایش دهد. و در پایان 30 ثانیه در اوج سرعت خود باشد. امتیاز وزشکار در این آزمون، مسافتی است که در زمان 30 ثانیه طی کرده است.

 

مراحل تمرین:

گرم کردن

گرم کردن بدن اولیه مرحله از مراحل تمرین‌ در طی جلسه تمرینی می‌باشد که اهداف مهمی را دنبال می‌کند.

یک گرم کردن خوب تغییرات زیر در پی دارد.

- دمای بافتهای بدن را افزایش می دهد.

- جریان خون را در عضلات فعال افرایش می دهد.

- ضربان قلب را افزایش داده، دستگاه قلبی عروقی را برای انجام فعالیت آماده می‌کند.

- میزان رهایی انرژی را افزایش می دهد.

- باعث افزایش در تبادل اکسیژن می‌شود.

- کار بدنی را افزیش می‌دهد.

- تنش عضلانی را کاهش می دهد.

- توانایی بافتهای همبند را افزایش می‌دهد.

گرم کردن خود از بخشهایی تشکیل می‌شود:

- تمرین‌های کششی برای توسعه دامنه حرکتی

- حرکتهای نرمشی

- حرکتهای خاص رشته ورزشی

در جریان گرم کردن، بهتر است ورزشکر با توجه به رشته ورزشی مورد نظر،‌‌ نخست بین 5 تا 10 دقیقه با انجام حرکتهای کششی بپردازد. بعد از انجام حرکتهای کششی عمومی، نوبت به اجرای حرکتهای نرمشی می‌رسد. این قبیل حرکتها. اعمال فعالی بوده که نیازمند انقباضهای عضلانی است. بنابراین انجام آنها سبب افزایش حرارت بیشتری در بدن و عضلات فعال می‌شود. حرکتهای نرمشی باید شامل گروههای بزرگ عضلانی به ویژه عضلاتی که به طور مستقیم در رشته ورزشی مرود نظر فعال است. باشد. مدت زمان برای انجام حرکتهای نرمشی، با توجه به رشته ورزشی بین 5 تا 10 دقیقه متغیر است. بعد از انجام حرکتهای نرمشی، آخرین مرحله گرم کردن که شامل حرکتهی خاص رشته ورزشی است آغاز می‌شود.

 


فریت بار به کانادا سئو دعای عهد


نظر
وینگشتاین بعد از بیان اصول و مبادی هستی شناسی به طرح ماهیت اندیشه و تصویر و از آن پس به طرح ماهیت زبان می پردازد این انتقال از طریق این ایده‌ی معروف ویتگنشتاین صورت می گیرد که اندیشه ها و گزاره ها تصاویر واقعیت هستند
دسته بندی هنر و گرافیک
فرمت فایل doc
حجم فایل 31 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 63
بررسی ماهیت تصویر و اندیشه

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

وینگشتاین بعد از بیان اصول و مبادی هستی شناسی به طرح ماهیت اندیشه و تصویر و از آن پس به طرح ماهیت زبان می پردازد این انتقال از طریق این ایده‌ی معروف ویتگنشتاین صورت می گیرد که اندیشه ها و گزاره ها تصاویر واقعیت هستند.

وینگشتاین قبل از اینکه وارد مبحث ماهیت اندیشه و زبان شود به طور مختصر در ابتدا درباره‌ی ماهیت تصویر سخن می گوید ما از طریق یک تصویر می توانیم واقعیت را بازنمایی کنیم «تصویر نمایانگر وضع در فضای منطقی … است . تصویر مدل واقعیت به شمار می آید» (رساله 2/2 ، 11/2) هر تصویری از عناصر و اجزایی ترکیب شده است که مقوم تصویر می باشند هر یک از این اجزاء و عناصر، ابژه ای در عالم واقعیت را بازنمایی می کنند، ترکیبی از این تصویر، ترکیبی از ابژه ها را در یک وضعیت امر بازنمایی می کند. همانطور که میان ابژه های واقعیت ترتیب و رابطه ای وجود دارد، همین رابطه نیز میان عناصر تصویر که معرف این ابژه ها می باشند نیز وجود دارد. ویتگنشتاین همانطور که روابط میان ابژه های واقعیت را صورت منطقی واقعیت تلقی می کند، روابط میان عناصر تصویر را نیز «ساختار تصویر» می نماید. ساختار منطقی تصویر، خواه در اندیشه یا در زبان، همشکل و همریخت ساختار منطقی حالت امور واقعی است که بازنمایی می کند (مقاله‌ی اینترنت «لودویگ ویتگنشتاین» از دایره المعارف اینترنت) لذا یک نوع اشتراک میان تصویر و واقع در صورت منطقی شان وجود دارد، در صورتی که این اشتراک در میان نباشد در آن صورت تصویر نمی تواند واقع را بازنمایی کند، زیرا «در تصویر و چند تصویر شده، بایستی وجه مشترکی در میان باشد تا اولی تصویر دومی گردد.» ( رساله 161/2) رابطه‌ی تصویریی که میان تصویر و چند تصویر شده تحقق می یابد ناشی از همین اشتراک در صورت و هم آرایی و تطابق عناصر آنهاست و همین هم آرائی است که این امکان را به تصویر می دهد تا تصویر کننده‌ی واقعیت باشد (رساله 1515/2 و 1514/2)

ویتگنشتاین از آنجایی که ساختار و ترکیب نمایش یک تصویر را شکل و صورت منطقی می نامد، به همین علت نیز مقصر است. هر آنچه که یک تصویر است، یک تصویر منطقی نیز می باشد، در حالی که هر تصویری به عنوان مثال نمی تواند فضایی باشد (رساله 182/2).

اما این صورت منطقی تصویر به وسیله‌ی خود تصویر نمی تواند منعکس شود و صرفاً هر تصویری می تواند دال بر آن باشد، ویتگنشتاین معنای یک تصویر را «آنچه را که یک تصویر مجسم می دارد» تعریف می کند (رساله 221/2) و معنای آن را متمایز از صدق و کذب آن می داند می گوید «آنچه را که تصویر مجسم می کند، آن را مستقل از درست یا نادرست بودنش و بر مبنای شکل نمایش آن مجسم می نماید» (رساله 22/2) و معتقد است، درستی و نادرستی تصویر نیز به واسطه‌ی سازگاری یاناسازگاری مضمون تصویر با واقعیت تعیین می شود (رساله 222/2) یعنی باید آن را با واقعیت مقایسه کرد تا درستی یا نادرستی آن را تعیین کنیم، بدین ترتیب تعیین پیش بینی درستی یا نادرستی تصویر را رد می کند و می گوید «تصویر به تنهایی نمی تواند معرف درستی یا نادرستی خود باشد» (224/2)

وینگشتاین تمایز میان معنا و صدق و کذب گذاره را نیز در رساله مطرح می کند زیرا طبق نظریه‌ی تصویری اش گذاره نیز تصویر واقعیت می باشد و معتقد است که هر گزاره‌ی قبل از تعیین صدق و کذب آن باید معنایی داشته باشد یعنی در تقسیم اولیه ابتدا گزاره را به معنادار و بی معنا تقسیم می کند و بعد صدق و کذب آنها را مطرح می کند.

وینگشتاین بعد از اینکه مطالب مربوط به تصویر را مطرح کرد به بیان ماهیت اندیشه می پردازد، این ماهیت اندیشه را در اصل سوم رساله ذکر می کند که معرف نحوه‌ی گذر فلسفه‌ی وینگشتاین از هستی شناسی به معرفت شناسی است و در آن به بیان چگونگی ارتباط و پیوند میان جهان و اندیشه‌ی معطوف به جهان می پردازد او در این اصل اندیشه را «تصویر منطقی واقعیتها» معرفی می کند به عبارت دیگر «یک اندیشه ، فقط وقتی اندیشه است که ساختار منطقی یک گزاره یا تصویر را داشته باشد» (هاوارد ماونس در آمدی بر رساله‌ی منطقی – فلسفی ، ص 159) وینگشتاین اندیشه را به این دلیل تصویر عالم می داند که اندیشه «امکان وضعی که اندیشه از آن برخاسته است…» را بازنمایی می کند لذا تصویر است، اما تصویر منطقی بودنش بدین جهت است که همانطور که در مبحث مربوط به تصویر گفته شد، هر تصویری چون ساختار منطقی اش با ساختار منطقی آنچه که تصویر می کند مشابه و مشترک است لذا تصویر منطقی می باشد، اندیشه نیز که واقعیت را تصویر می کند و ساختار اجزای آن با ساختار اجزای واقعیت مشابه و مشترک است لذا تصویری منطقی می باشد. اما صرفاً تصویر منطقی «آنچه که ممکن است» می باشد زیرا وینگشتاین معتقد است که صرفاً آنچه را که ممکن است می توان به اندیشه در آورد «اندیشه در بردارنده‌ی امکان وضعی است که اندیشه از آن برخاسته است. هر آنچه اندیشیدنی است، ممکن نیز می باشد» (رساله 02/3) اما هر آنچه که غیر منطقی باشد به اندیشه در نمی آید (رساله 03/3) و اشکال این امر را نیز در این می داند که یک امر «غیرمنطقی» قابل گفتن نیست یعنی «ما نمی توانیم بگوئیم که یک جهان«نامنطقی» چگونه است» (رساله 031/3) عدم امکان بیان یک چیز «غیرمنطقی» را با عدم امکان ترسیم یک شکل هندسی بر خلاف قوانین فضا مقایسه می کند و می گوید همانطور که نمی توان شکل هندسی را بر خلاف قوانین فضا ترسیم کرد یک امر خلاف منطق را نیز نمی توان به زبان بیان کرد (رساله 032/3).

وینگشتاین پس از اینکه در اصل شماره‌ی سه رساله، اندیشه را تصویر منطقی واقعیتها معرفی می کند در اصل شماره‌ی چهار، اندیشه را به عنوان گذاره‌ی معنی دار تعریف می کند «اندیشیدن» را «نوعی زبان» می داند، «چون اندیشه هم، البته، تصویر منطقی جمله است و لذا در واقع نوعی جمله است » (یادداشتها، صفحه 82) او معتقد است که «در گزاره یک اندیشه از لحاظ حسی ادراک پذیر می گردد.» (رساله 1/3) لذا گزاره چیزی نیست جز همان اندیشه که صورت حسی یافته است در واقع اصل چهارم رساله وسیله‌ی صورت بندی اندیشه را همان گزاره‌ی معنی دار تلقی می کند ممکن است این عقیده‌ی وینگشتاین که «اندیشه، جمله ای معنادار است» این گمان را در ما پدید آورد که کلمات یک جمله می توانند اجزای سازنده‌ی یک اندیشه باشند. اما وینگشتاین این عقیده را رد می کند و معتقد است، آنچه اندیشه را تشکیل می دهد، یعنی اجزای اندیشه، اجزایی فیزیکی هستند که «همان نوع نسبتی را با واقعیت دارند که کلمات دارند» اما در عین حال اعتراف می کند که نمی داند این اجزاء چه هستند و وجود این اجزاء را نیز به مانند وجود اعیان بسیط واقعیت به طور پیشینی مطرح می کند و می گوید «من نمی دانم اجزای اندیشه چه هستند،‌اما می دانم که اندیشه باید چنان اجزایی را داشته باشد که با کلمات زبان مطابق باشند» (یادداشتها، صص 30-129).

نورمن مالکوم براساس این گفته‌ی وینگشتاین ،‌می گوید «از این ملاحظات چنین بر می آید که نظر وینگشتاین این نبود که اندیشه وجمله‌ی معنادار دقیقاً یک چیزند، بل این بوده که اندیشه و جمله دو چیزند با اجزای متناظر دارای ماهیت های مختلف، هر کدام از این دو چیز یک تصویر است.» (نورمن مالکوم، ص 15) اما هارتناک معتقد است که یکی دانستن اندیشه و قضیه و حکم به اتحاد آنها نادرست و اشتباه نیست اما باید منظور از «اندیشه» را مشخص کنیم. اندیشه می تواند به معنی ترکیبی از عوامل ذهنی باشد و یا ممکن است به معنای حدیث نفس با خویشتن باشد. در این معانی، اندیشه را نمی توان با بقیه یکسان دانست اگر ما اندیشه را به معنی آنچه اندیشیدن متضمن آن است یا القاء می کند، بگیریم، در آنصورت می توانیم اندیشه را همان قضیه بدانیم و این سخن وینگشتاین که تصویر منطقی امر واقع، اندیشه است،‌قابل ایراد نخواهد بود. (هارتناک، صص 64 و 63) حال که طبق نظر وینگشتاین اندیشه مجله ای معنی دار است و جمله نیز بر حسب نظریه‌ی تصویری ، تصویری از واقعیت عالم است از این رو می توان گفت که «مجموع اندیشه های صحیح، تصویری از جهان » ارائه خواهد کرد» (رساله 01/3). نکته‌ی مهمی که باید در باب اندیشه به آن توجه کرد این است که به نظر وینگشتاین اندیشیدن و فکر کردن بدون زبان غیر ممکن است، برای اینکه بتوان در مورد واقعیت اندیشه لازم است که واقعیت را طبقه بندی کنیم اما این طبقه بندی اشیاء مستلزم به کاربردن زبان و طبقه بندی این اشیاء است. جان سرل در توضیح این مطلب می گوید وینگشتاین «به این نکته اذعان می کرد که واقعیت همانطور که ما بخش بندی می کنیم، بخش بندی می شود و تنها از درون زبان است که می توانیم فکر کنیم چگونه تقسیمش کنیم. ما این شیء را فقط می توانیم دست تصویر کنیم و آن دیگری را میز، زیرا مفاهیم یعنی الفاظ مربوط به آنها را در اختیار داریم. ولی نکته‌ی مورد نظر او از این عمیق تر است. به نظر وینگشتاین ، ممکن نیست جدا از تعبیرهای لفظی، اساساً چیزی به نام فکر کردن وجود داشته باشد یا حتی چیزی به اسم تجربه، لااقل تجربه به معنای یکی از ویژگیهای عمر ما افراد انسانی، از زمانی که به بزرگسالی می رسیم. به عقیده‌ی او فکر کردن چیزی جز عمل کردن با تعبیرات لفظی نیست، بنابراین ، زبان در همه‌ی کنج و کناره های تفکر – و لذا در سراسر تجربه‌ی بشری – رخنه می کند.» (بریان مگی، فلاسفه‌ی بزرگ، ص 553).

 

ماهیت زبان

وینگشتاین در دوره‌ی اول فعالیت فلسفی خود به دنبال یک نظریه‌ی جوهر بوده که بتواند آن را به عنوان ماهیت تمامی زبانها لحاظ کند گویا هنوز در همان فضای فلسفی سنتی قرار دارد به مانند فلاسفه سنتی به دنبال ارائه‌ی نظریه و تعریف کلی و واحدی است که همه‌ی موارد و مصادیق را در بر گیرد. فلاسفه‌ی سنتی همچون افلاطون همواره در پی آن بودند که برای واژه هایی چون سرقت، عدالت ، زیبایی، عشق، … یک تعریف کلی ارائه بدهند و در این تعریف ماهیت کلی را در نظر می گرفتند که موارد و مصادیق آن واژه به واسطه‌ی داشتن این ماهیت کلی بدان نام موسوم هستند.

همانطور که قبلاً گفته شد سیر روش پژوهشی وینگشتاین بدین گونه است که از بنیادهای منطق شروع می کرد تا به استنتاج ماهیت زبان و از آن پس به استنتاج ماهیت و ساختار جهان بپردازد. بر همین اساس نظریه‌ی زبانی ویتگنشتاین بر اصول و بنیانهای منطق شکل می گیرد و در دوره‌ی اولیه ارتباط عمیقی میان فلسفه و منطق و اصول آن برقرار می شود این جنبه‌ی فلسفی وینگشتاین تحت تأثیر اندیشه های راسل است به طوری که برای سهم آراء و نظریات این دوره به ویژه آنچه که درباره‌ی منطق مطرح می شود باید با پیشرفتهای قبلی منطق و کارهای اخیر و راسل آشنا باشیم.

(هاوارد ماوسن، درآمدی بر رساله، ص 11) مهمترین عاملی که باعث می شود فلاسفه ای چون راسل و وینگشتاین ارتباط عمیقی میان فلسفه و منطق برقرار سازند این است که به نظر آنها هر فلسفه‌ی معتبری باید از تحلیل منطقی گزاره ها آغاز شود و لذا روشن است که چنین نگرش و رویکردی به فلسفه، آن را به منطق پیوند می زند هر چند وینگشتاین درک متفاوت و بدیعی از فلسفه و منطق در مقایسه با راسل دارد. (احمدی، تحلیل زبانی فلسفه، ص 9). هدف وینگشتاین از تحلیل منطقی گزاره ها کشف ماهیت و جوهر زبان است که به دنبال کشف این ماهیت می توان به تعیین دقیق حدود زبان نائل شد اما برای کشف ماهیت زبان دو راه بیشتر در پیش ندارد یا زبان را باید تعریف کرد که در آن صورت یک حقیقت ضروری محض به دست خواهد آمد و یا اینکه ماهیت زبان را باید به طور تجربی بررسی کرد اما وینگشتاین با بررسی تجربی ماهیت زبان موافق نبود زیرا او به دنبال کشف جوهر و ماهیت کلی زبان بود. (پیرس، صص 90-89).

ماهیتی که همه‌ی زبانها به واسطه‌ی داشتن آنها در مجموعه‌ی افراد و مصادیق «زبان» قرار می گیرند. این ماهیت کلی در قالب و نظریه‌ی تصویری» متبلور می شود که براساس آن زبان به عنوان مجموعه‌ی گزاره هایی تعریف می شود که عالم واقع را تصویر می سازند بر اساس این ماهیت کلی زبان می توان یک صورت و ترکیب واحدی را برای همه‌ی زبانها ارائه کرد که بر طبق آن کارکرد ذاتی زبان، تصویرگری و حکایت گری عالم است. وینگشتاین در ایده‌ی «حکایت گری» تحت تأثیر فراوان ایدئالیسم شوپنهاور و هرتز است. هرتز معتقد است که توبیخ علمی به مدد تبیین ماهیت «حکایت گری» میسر است. عالم تصویرهایی از واقعیت بدست می دهد به گونه ای که پیامدهای منطقی این تصویر منطبق بر پیامدهای عینی واقعیتهای خارجی ای است که این تصویر نشان می دهد (واله، متافیزیک و فلسفه‌ی زبان، صص 6-405) طبق نظریه‌ی تصویری ماهیت کلی گزاره ها معین می شود که براساس آن عملکرد هر جمله ای تصویرگری واقعیت یا وضح امر واقع است که یا در عالم تحقق یافته است و یا ممکن می باشد واژه ها و کلمات نیز به عنوان اسم تلقی می شود که بیانگر و ابژه ای در عالم واقع است.

همانطور که قبلاً گفتیم وینگشتاین براساس نگرش ‌اش زبان و عالم را به عناصر و مؤلفه های تشکیل دهنده‌ی شان تقلیل می دهد و سپس برحسب نظریه‌ی تصویری رابطه ای میان سطوح و اجزاء مختلف آنها برقرار می سازد. حال به بررسی اجزاء زبان که تصویرگر اجزاء عالم هستند می پردازیم. همانطور که قبلاً بیان شد، وینگشتاین زبان را مجموعه‌ی گزاره هایی می داند که عالم را تصویر می کند او کل این مجموعه را در تقسیم اولیه به دو دسته گزاره، یعنی گزاره های اتمی یا بنیادی و گزاره های غیربنیادی تقسیم می کند براساس تناظر سطوح و اجزاء عالم و زبان، گزاره های بنیادین تصویر حالتهای امور ممکن در عالم می باشند. گزاره های بنیادین ترکیبی از نامهای بسیط هستند که معرف ابژه های بسیط عالم واقع می باشند به طوری که اگر این ابژه های بسیط را بشناسیم، می توانیم معنای جمله های ابتدایی را بفهمیم. اما این گزاره ها را نمی توان به عناصر و جمله های دیگری تجزیه و تحلیل کرد زیرا جمله‌ی بنیادین ترکیبی از اسمها به عنوان نشانه های بسیط گزاره می باشند و آنچه که این جمله نمایانگر آن است نیز یک وضع امر بسیط می باشد «بسیط ترین گزاره ، یعنی گزاره‌ی بنیادین حاکی از وجود یک وضعیت بسیط است» (رساله 21/4).

دلالت و حکایت گری اسمها از اشیاء به طور بی واسطه صورت می گیرد لذا جمله‌ی بنیادین نیز پیوندی بی واسطه میان اشیاء را تصویر می کند و در واقع در جملات بنیادین است که می توان رابطه‌ی تصویری میان زبان و عالم را به نحوی روشن و آشکار مشاهده کرد. (حسین واله، متافیزیک و فلسفه‌ی زبان، صص 23-22). هر چند گزاره های بنیادین نقش و اهمیت به سزایی در فلسفه‌ی اولیه‌ی وینگشتاین دارند. اما وی هیچ نمونه ای را از این گزاره ها ارائه نمی کند و تنها چیزی که در مورد آنها می گوید این است که این گزاره ها مستقل از یکدیگرند و نمی توانند از یکدیگر استنتاج شوند، درست همانطور که امور واقع موجود در عالم واقع را امور ممکن می دانست که هیچ گونه ضرورتی میان آنها وجود ندارد لذا نمی توان وجود یک امر واقع را از وجود دیگری استنتاج کرد. بر همین اساس گزاره های بنیادین و ابتدایی نیز که تصویرگر این امور ممکن اند نیز ضروری نیستند. و لذا استنتاجی نیز نمی توان از آنها انجام داد و باید آنها را مستقل از یکدیگر دانست. این موضوع نتیجه‌ی نظریه‌ی وینگشتاین درباره‌ی ضرورت است.

زیرا طبق نظر وینگشتاین تنها ضرورت موجود، ضرورت منطقی است و در عالم واقع هیچگونه ضرورتی وجود ندارد و همه چیز تصادفی است «فراسوی منطق همه چیز تصادف است.» (رساله 3/6). براساس همین نظریه است که می گوید امور واقع اتمی و گزاره های اتمی مستقل از یکدیگرند و لذا گزاره هایی چون « a قرمز است» و « aسبز است» را بر خلاف نظر راسل، گزاره های بنیادین نمی داند زیرا گزاره های بنیادین نمی توانند گزاره‌ی دیگری را ایجاد کنند و یا متضاد با یکدیگر باشند در حالیکه ما ازگزاره‌ی «a قرمز است» می توانیم گزاره‌ی «a قرمز نیست» را استنتاج کنیم. (راتلج دایره المعارف؟ جلد؟ ص، 760). گزاره های غیر بنیادین را نیز گزاره هایی می داند که تصویرگر عالم اند اما در این گزاره ها نمی توان به صراحت و روشنی حالت تصویرگری را مشاهده کرد بلکه باید آنها را به گزاره های بنیادین تجزیه و تحلیل کرد تا این خصوصیت تصویری آنها روشن و آشکار گردد. با تحلیل گزاره های بنیادین ما به بنیادی ترین سطح زبان که همان نامها که ما به نظریه ای در باب زبان نائل می شویم که کل جنبه ها و ابعاد عالم واقعی را آئینه وار منعکس می کند و گزاره های زبان با آنچه که آنها را تصویر می کنند مرتبط می شوند (مقاله‌ی معنا و تصویرگری، ص 20).


فریت بار به کانادا سئو دعای عهد


نظر
در پایان دوره صامت، نشانه‌هایی از حرکت و حیات در استودیوهای ایتالیا به چشم می‌خورد که نشان می‌داد سینماگران آن مهارت فنی را که در جاهای دیگر پدید آمده بود، رفته رفته به دست می‌آورند فیلمسازان ایتالیایی، به رهبری الساندرو بلازتی که هم کارگردان بود و هم مدیر مجله «سینما گرافو» سنت فیلمهای با شکوه و افسانه‌های پرماجرا را رها می‌کردند نخستین فیلم بلاز
دسته بندی هنر و گرافیک
فرمت فایل doc
حجم فایل 17 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 26
بررسی فراز و فرود جـنبش نئورئالیسم ایتالیا

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

سیر رئالیسم نو در ایتالیا

در پایان دوره صامت، نشانه‌هایی از حرکت و حیات در استودیوهای ایتالیا به چشم می‌خورد که نشان می‌داد سینماگران آن مهارت فنی را که در جاهای دیگر پدید آمده بود، رفته رفته به دست می‌آورند. فیلمسازان ایتالیایی، به رهبری الساندرو بلازتی که هم کارگردان بود و هم مدیر مجله «سینما گرافو» سنت فیلمهای با شکوه و افسانه‌های پرماجرا را رها می‌کردند. نخستین فیلم بلازتی. «سوله» (1929) از نقشه وسیع موسولیتی برای خشکاندن باتلاقهای «پوتین» حکایت می‌کرد. توفیق فوری این فیلم نشان داد که برای گرفتن موضوع فیلم می‌توان به سایر جنبه‌های مثبت معاصر نیز رجوع کرد. اما تهیه کننده ایتالیایی تردید نشان دادند و منتظر ماندند تا آنکه فیلم ناطق آمد و خوابهای بلازتی را عجالتاً باطل کرد.

استودیوها، چه برای انتخاب موضوع و چه برای انتخاب بازیگران خود، به تئاتر روی آوردند، و سر و صدای آوازهای عاشقانه که از فیلمهای ناطق برخاست، فریاد کسانی را که می‌خواستند فیلم رنگ واقعی و ارزش فنی داشته باشد در خود غرق کرد. در نخستین سالهای فیلم ناطق، در ایتالیا بیشتر فیلمهای ساز و آواز و ماجراهای عاشقانه و کمدیهای اتاق خواب ساخته می‌شد، که غالباً از روی نمایشنامه‌های تئاتری تهیه می‌شد. خود ایتالیاییان این فیلمها را «فیلم تلفن سفید» می‌نامیدند، زیرا که بیشتر ماجراهای فیلم در اطراف تلفن سفیدی که در اتاق خواب قهرمان زیبای داستان بود دور می‌زد.

چنانکه پیشتر گفتیم فاشیستها در ابتدا چندان توجهی به سینما نداشتند. البته دولت ساختن فیلمهای تاریخی را که در ستایش ظهور حزب فاشیست یا درباره زندگی فهرمانان ملی- مانند گاریبالدی یا اتورفیراموسکا یا سالواتور روزا- سخن می‌گفتند، تشویق می‌کرد، اما بیش از این کاری صورت نمی‌گرفت؟ سیل فیلمهای تبلیغاتی کوتاه مدت که به وسیله استودیوی دولتی «لوچه» ساخته می‌شد برای مقاصد فاشیستها کافی بود. هنگامی که سینمای ناطق اختراع شد، استودیوی «لوچه» سه دستگاه کامیون مخصوص ضبط صوت نیز به وسایل خود افزود، و بدین‌ترتیب رجزخوانیهای پرشور موسولینی جزو همه یلمهای خبری شد.

این فیلمهای خبری، و هر فیلم کوتاه مدت دیگری که به وسیله «لوچه» ساخته می‌شد، به حکم دولت می‌بایست در همه سینماها در سراسر ایتالیا نشان داده شوند. گذشته از این قبیل دردسرهای مختصر، تهیه‌کنندگان و توزیع کنندگان و سینماداران ایتالیا تا سال 1935 کمابیش به حال خود گذاشته می‌شدند.

اما در فاصله 1935 و 1940 وضع رفته رفته دگرگون شد. موسولینی آن جنگها و بارزاتی را که امیدوار بود به گسترش امپراتوری ایتالیا و افزایش عظمت شخص او کمک کند، آغاز کرده بود. می‌بایست آتش احساسات ملی و غرور ملی را تا حد جنون دامن زد. در این دوره بود که دولت به تدریج به صنعت سینما تسلط یافت. اما این تسلط از راه تصاحب رک و راست استودیوها صورت نگرفت، بلکه قضیه بدین شکل بود که دولت هیجده استودیوی برگزیده را از راههای پیچید. و گوناگون مورد حمایت قرار داد.

تهیه کنندگان اکنون می‌توانستند تا حدود 60 درصد هزینه فیلم خود را از بانکهای دولتی وام بگیرند، و اگر می‌توانستند نشان دهند که فیلم آنها مردم پسند، یا هنری، یا تبلیغاتی است، فقط می‌بایست قسمت ناچیزی از وام خود را پس بدهند.

در چنین شرایطی ممکن نبود هیچ استودیویی ضرر بدهد، هر چند در فیلمهایش نشانی از توفیق نباشد. چیزی نگذشت که استودیوها شروع کردند به دادن مشاغل مهم به نور چشمیهای سیاسی، زیرا که این اشخاص می‌توانستند امتیازات بیشتری از مدیران بانکهای دولتی بگیرند. هنگامی که ویتوریو، پسر موسولینی، به عنوان رئیس بزرگترین استودیوی ایتالیا، «اروپا فیلم» وارد صنعت سینما شد، شیوه «خاصه خرجی» در سینمای ایتالیا به حد کمال رسید.

همچنین دولت فرمان داد که هرچه فیلم خارجی که در ایتالیا به نمایش گذاشته شود، باید دوبله شده باشد و کار دوبله کردن را هم خود ایتالیاییان انجام داده باشند. این امر نه تنها مشاغل سینمایی تازه ای پدید آورد، بلکه به ایتالیاییان امکان داد که هر نکته ای را کاملاً مواق مرام فاشیسم نیافتند از فیلمهای خارجی حذف کنند. این سانسور بی دردسر تسلط دولت را بر سینما افزایش داد. در عین حال، دولت جوازهای گرانبهای دوبله کردن و توزیع این فیلمها را به استودیوهایی زیاد باشد. این شیوة حمایت از هنر، هنرمندان را پاک دلسرد کرد. در حقیقت هیچ شیوة دیگری نمی توانست تا این اندازه در افزایش خرجهای بیهوده و کاهش آفرینش هنری مؤثر باشد.

باتوجه به میزان تسلط دولت بر صنعت سینما، چه از لحاظ مالی و چه از طریق گماشتن نور چشمهای سیاسی بر مشاغل مهم، عجیب است که تعداد فیلمهای تبلیغاتی صریح اندک بود. به نظر می‌رسد که ایتالیاییان به تبلیغات منفی قانع بودند. همین قدر که در فیلمهای آنها از افکار دموکراتی و حقوق و آزادیهای مدنی و سایر تفاهیم «منحط» اثری دیده نمی شد، راضی بودند. «اتورمارگادونا» Ettore Margadonna یکی از مورخان برجسته سینمای ایتالیا، می نویسد: «در میان بیش از پانصد فیلم ـ که در فاصله سالهای 1930 و 1942 در ایتالیا تهیه شده ـ آن فیلمهایی که از حیث مضمون صددرصد فاشیستی بودند، از شماره انگشتان یک دست تجاوز نمی کنند.» از آن جمله می‌توان «پیراهن سیاه» Black Shirt (1933) ، «کهنه پرستان» Old Guard (1935) اثر بلازتی ، «محاصره آلکازار» The Siege of The Alcazar (1940)، «سیپیو آفریکانوس»
Scipio Africanus (1937) ، اثر کارمینه گالونه Garmine Gallone را نام برد.

در «محاصرة آلکازار» سهم ایتالیا در جنگ داخلی اسپانیا با غرور تمام باز نموده شده بود. «سیپیو آفریکانوس» (یا «سیپیوی آفریقایی») فیلم مجلل و ملال آوری بود که می‌گفتند سناریوی آن را خود بنیتو موسولینی نوشته است. این فیلم می خواست پیروزی ایتالیا در افریقای زمان باستان، امری نظیر نبرد موسولینی در حبشه جلوه دهد. پاره ای از این فیلم در افریقا برداشته شده و پاره دیگر آن در صحنه های عظیم استودیوی دولتی «چینه چیتا» Cinecitta ، و یکی از پرخرج ترین و عظیم ترین ـ و در عین حال پوک‌ترین ـ فیلمهای تاریخ سینما از کار درآمد. ناقدان از نشان دادن تیرهای تلفن روی تپه های امپراتوری روم، و ساعتهای مچی رو دست سربازان روی،‌ و پوکی گیج کننده صحنه های عظیم فیلم، لذت فراوان بردند.

با این حال چون فیلم رسیم بود دولت ایتالیا برای نشان دادن آن در خارج مساعی خاصی به کار برد.

نحوة استقبال تماشاگران از این فیلم، به شهرت سینماگران ایتالیایی کمکی نکرد. در آن زمان چند فیلم اوپرایی نیز از ایتالیا صادر شد، که از آن جمله «رؤیایی پروانه»
The Dream of Butterfly (1939) اثر گالونه را می‌توان نام برد. این فیلم چندین قطعه طولانی از اوپرای پوچینی را که به طرز زیبائی به وسیله ماریاچبوتاری Maria Cebotari اجرا شده بود، نشان می داد. درین فیلم یک داستان عشقی سوزناک نیز گنجانده شده بود. غیر از اینها، سینمای ایتالیا در این دوره هیچ هنری از خود نشان نداد.

اما اگر استودیوهای فاسد و فاسد کننده ایتالیا قادر نبودند شاهکاری پدید آورند، لااقل به اشخاص با استعداد امکان دادن که در فن خود ماهر شوند، روشن است که نهضت «رئالیسم نو» که پس از جنگ با چنان شور و حرارتی به میدان آمد، فقط می توانست از کسانی سرچشمه بگیرد که استعداد هنری شان مدتها محبوس مانده باشد، کسانی که فن فیلمسازی را بدانند ولی مجال به کار بردن آن را به طرز صححی نداشته باشند.

بسیاری از آنها در آموزشگاه رسمی سینمای رم تعلیم یافته بودند؛ بسیاری نیز در تحت شرایط دلسردکننده استودیوها در آخرین سالهای حکومت فاشیسم کار کرده بودند. مثلاً ویتوریودسیکا در سالهای بین 1930 و 1940 به عنوان یک بازیگر محبوب میان تئاتر و سینما نوسان می کرد. وی در دریافت می کرد. وی در 1940 به کارگردانی پرداخت و در کمدیهای احساساتی تخصص یافت و این فیلمها را با گیرایی، سطحی قابل ملاحظه‌ای می ساخت، و گاهی در مورد مطالعه رفتار کودکان بینش خاصی نشان می داد. روبرتو روسلینی پیش از آنکه در تهیه «کشتی سفید» The White Ship (1941) معاون کارگردان شود، فیلمهای مستند تهیه می کرد.

«کشتی سفید» یک فیلم تبلیغاتی جنگی بود که هیچگونه احساس انسان در آن وجود نداشت. در دو فیمل دیگر او، ‌«بازگشت خلبان» The Return of the Pilot (1942) و «مردی با نشان صلیب» The man of the Cross (1943) نیز هیچگونه شباهتی به شیوه پس از جنگ او دیده نمی‌شود.

از سینماگران قدیمی، فقط الساندروبلازتی نشانه هایی از موضوعات و شیوه های آینده نشان داد. فیلم «چهار قدم در ابرها» Four Steps in the Clouds اثر بلازتی، لحظه‌ای سینمای ایتالیا را از عالم «تلفنهای سفید» و دستورهای رسمی بیرون آورد. این فیلم، کمدی موثری بود که در آن یک مرد مهربان شهری، ناچار می‌شود خود را شوهر یک دختر روستایی و فرزند به دنیا نیامده او معرفی کند.

این فیلم، هرچند رنگ سیاسی نداشت، با نشان دادن زندگی روستایی و روستاییان ایتالیایی و صحنه های طبیعی، طلیعه فیلمهای رئالیست نو بود که پس از جنگ ساخته شد. حتی هنگامی که «چهار قدم» را بدون تاریخ در نیویورک نشان دادند، ناقدان تصور کردند که این فیلم پس از جنگ ساخته شده است و از محصولات نهضتی است که با «شهر بی دفاع» شروع شد.

«چهار قدم در ابرها» با همه جنبه های عالی خود، فیلم متوسطی بود و فقط از آینده بهتری خبر می داد. اما در اواخر 1942 که تسلط موسولینی بر مردم ایتالیا به سرعت کاهش می یافت،‌ فیلم «وسوسه» Ossessione اثر لوچینوویسکونتی Luchino VIsconti ساخته شد، که یک شاهکار حقیقی بود و نطفه نهضت رئالیسم نو پس از جنگ در آن بخوبی مشهود است. توجه این فیلم به مردم عادی،‌استفاده از صحنه ها و آدمهای طبیعی، نشان دادن زندگی به صورتی که در واقع هست، چیزهایی بود که بعدها در سبک رئالیسم نو رشد کرد. فیلم «وسوسه» اقتباسی بود از داستان «پستچی دو بار زنگ می زند» اثر جیمزکین James M. Cain هرچند این نکته در فیلم ذکر نشده بود.

این داستان جنایی در مهمانخانه کوچکی در کنار باتلاقهای رودپو و بازار مکاره ای در آنکونا بازی شده بود؛ و با آنکه ویسکونتی بازیگران عادی ایتالیا، مانند ماسیموجیروتی Massimo Girotti و کلا را کالامایی Clara Galamai والیو ماراکوزو Elio Marcuzzo که به کار برده بود، این بازیگیران به رهبری او چنان طبیعی بازی می کردند که با روستاییان عرق آلودی که در پیاله فروشی جمع می شدند در هم می آویختند.

کار دوربین نیز در سراسر فیلم گیرا بود، هنگامی که قهرمانهان فیلم در میان انبوه جمعیت حرکت می کردند، فیلمبردار برای آن که آنها را همواره در مرکز عکس نشان دهد، ‌«نمای روان» می گرفت، هنگامی که می خواستند از صحنه های باغ ملی یا خیابان فیلمبرداری کنند، دوربین را پنهان می کردند تا مردم به طور طبیعی به کارهای خود بپردازند، گاهی نیزمی بینیم که دوربین بر جرثقیل قرار گرفته است و از روی درشت نمای صورت یک بازیگر حرکت می‌کند و یک منظره پهناور را تماماً نشان می‌دهد.

در این فیلم چهره های مردم عادی ایتالیا دیده می شود، صداها و مناظر عادی برای بیان یک داستان قوی و مؤثر به کار گرفته شده اند. این فیلم از محصولات دوره بیست ساله فاشیسم به اندازه ای بالاتر بود که تأثیر آن بر سینماگران ایتالیایی جز عمیق نمی‌توانست باشد.

اما این فیلم هرگز در امریکا نمایش داده نشد، زیرا که حق فیلمبرداری از داستان «پستچی دوبار زنگ می زند» به کارخانه متروگلدوین مایر تعلق داشت (که در 1946 از روی این داستان واقعی تهیه کرد) و چون ایتالیاییان بدون اجازه نویسنده از این داستان استفاده کرد بودند، متروگلدوین مایر اجازه نداد که نسخه فیلم «وسوسه» به امریکا وارد شود.

با پیشرفت جنگ سینمای ایتالیا (مانند زندگی ایتالیا) دچار آشفتگی شد. میان مردم اختلاف افتد. برخی جانب متفقین را گرفتند ـ یا آن که بود بردند که کار محور ساخته است ـ برخی دیگر همچنان به معتقدات فاشیستی خود چسبیندند. پس از سقوط موسولینی که جنگ در جنوب ادامه داشت و شمال شبه جزیره ایتالیا همچنا در تصرف نازیها بود، کار فیلمسازی متوقف شود. در 1944 فقط شانزده فیلم در ایتالیا ساخته شد، و بیشتر از ساخته های استودیوی اسکالرا Scalera واقع در ونیز بود که آخرین پایگاه عناصر فاشیست در صنعت سینما بود.

در این مدت ضد فاشیستها مخفی شده بودند و منتظر بودند تا نیروهای متفقین ایتالیا در آزاد کنند و سپاه نازی عقب بنشیند . در اواخر 1944، حتی پیش از آنکه آلمانه شهر رم را کاملاً تخلیه کند، روبروتورسلینی به ساختن «شهر بی دفاع» پرداخت و این فیلم کلید نهضت تجدید حیات سینمای ایتالیا بود. در این فیلم،‌روسلینی کوشید تا با دقتی هرچه تمامتر، کشمکشها، رنجها و مقاومت قهرمانی مردم عادی رم را در سالهای تصرف آلمانها نشان دهد.


فریت بار به کانادا سئو دعای عهد


نظر
مطالب این پایان نامه در بردارنده نکاتی است که ذهن نگارنده را از زمان آشنایی با هنر مدرن و خصوصاً شاخه و بعد انتزاعی آن، به خود معطوف داشته و رفته رفته دغدغه‌های وی را برای دستیابی به تعریفی جامع و در بردارنده وجوه تفاوت و تشابه و اشتراک انتزاع و واقعیت، شکل بخشیده است البته این بدان معنی نیست که مطالب آتی حاوی کمال مطلوب تعریفی فراگیر است (که این
دسته بندی هنر و گرافیک
فرمت فایل doc
حجم فایل 69 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 44
بررسی واقعیت انتزاع

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

اشاره

مطالب این پژوهش در بردارنده نکاتی است که ذهن نگارنده را از زمان آشنایی با هنر مدرن و خصوصاً شاخه و بعد انتزاعی آن، به خود معطوف داشته و رفته رفته دغدغه‌های وی را برای دستیابی به تعریفی جامع و در بردارنده وجوه تفاوت و تشابه و اشتراک انتزاع و واقعیت، شکل بخشیده است. البته این بدان معنی نیست که مطالب آتی حاوی کمال مطلوب تعریفی فراگیر است (که این ادعائی است گزاف) بلکه بیشتر جوابی است بسیار کوتاه بر سئوالی بسیار بزرگ.


پیشگفتار

تاریخ تمدن بشری روندی تکاملی را طی نموده است و مطالعه این روند، حاوی مطالبی است که برای شناخت انسان هر دوره، شالوده حرکتی نوتر را در برداشته است. اما آنچه که در خلال شکل گیری کلی این تمدن جلب نظر می نماید رشد تفکر خلاق آدمی است آنطور که در زمانهای اخیر شاهد سرعت بالای این تفکر می باشیم تا جائیکه گاه خلاقیت و دنیای تفکرات او فاصله‌ای بسیار بیشتر از مسافت طی شده توسط زندگی تجربی و عینی او را می پیماید، که این تفاوت فاصله طی شده، در دنیای کنونی و شرایط امروزی بسیار ملموس می نماید.

بهترین نمونه برای تفکر خلاق بشری را می توان ساختن ابزارهای گوناگون برای منظورهای متفاوت وی نام برد.

چنانچه می دانیم ابزارهای ساخته بشر بنا به نیازهای او تکوین یافته اند و هرچه این نیازها پیچیده تر گشته اند، ابزارهای پیچیده‌تری را نیز طلب کرده و موجب شکل گرفتن آنها شده اند.

با کمی تامل می توان فهمید که ساختار ابزارهای مورد استفاده بشر، شکل انتزاعی دارد و هیچکدام از آنها در طبیعت اطراف او و وجود خارجی نداشته است که آدمی فقط آنها را اخذ نموده باشد و سپس بکار برده باشد. اما حضور و ظهور این ابزارها آنچنان در حیات وی بمرور شکل گرفته که او متوجه این خصلت آنها (انتزاعی بودن فرم ابزارها) نگشته و همواره آنها را بعنوان جزئی از طبیعت عینی تلقی نموده است.

در سده ها و خصوصاً دهه های اخیر بعلت پرداختن نخبگان به مباحث فکری و فلسفی متنوع و کثیر و شکل گیری اندیشه های انتزاعی غنی، چه در بین اهالی علوم و چه در میان هنرمندان اندیشمند و بعلاوه حرکت غالب بشری به سمت این اندیشه‌ها، دو گونه نتیجه وجود یافته است.

نخست اینکه اینگونه تفکر و تدبر خصوصیت انتزاعی ابزارها را عیان نموده و دوم اینکه منجر به پدیدار شدن واکنشی مخالف این جریان گشته که سعی در اثبات اصالت عینیت بر ذهنیت دارد. لیکن توجه به واقعیت جاری دنیای کنونی این تفکر را کمرنگ می‌نماید، چرا که با عنایت به نمونه ذکر شده، امروزه شاهدیم که حرکت انسان نوین برای رسیدن به وحدت نظر برای تعریف حیاتی واحد و جامع، بواسطه همین دنیای ساخته دست او میسر است و مدنیت جامع و فراگیر مورد نظر او در بستری قابل شکل‌گیری است که این بستر، سرشار از مصنوعات ساخته فکر اوست.

لذا نادیده گرفتن تمامی ابزارهای متنوع که در همه شئونات زندگی، بشر را یاری می‌نمایند (با توجه به ساختار انتزاعی آنها) و نگاهی صرفاً عینی و طبیعت گرا داشتن، امری محال می نماید.

با تاملی دوباره در دنیای پیرامونی حاضر، راه برای تجدید نظر در چنین نگرشی و اتخاذ موضعی منصفانه تر گشوده خواهد شد و وحدت عملی امر ذهنی و امر عینی و شناخت این وحدت ذاتی، سد راه هرگونه نگاه یکسویه و یکجانبه نگر خواهد گردید.


مقدمه

واقعیت (واقعیت عینی یا عینیت)، بعنوان مجرای دستیابی به آگاهی و بستر حصول شناخت، اهمیتی غیرقابل انکار دارد. چرا که به دور از همه فلسفه پردازیها، انسان در اولین گام، حضور خویش و جهان پیرامون خویش را به شکل عینیت ادارک می کند، بعلاوه اگر تصور کنیم که او همه تعینات را در ذهن فلسفه زده ای تجسم بخشد باز ناگزیر از دست و پنجه نرم کردن با واقعیت ملموس بیرونی است و به جهت تطبیق خویش با آن و جواب مناسب آن، گریزی از اتخاذ روشی واقعی ندارد.

با توجه به تمامی وجوه ساختار انسانی، این واقعیت و برخورد واقعگرا، تمامی مطلب را برای تبیین جوهره هستی و غایت سیر درونی انسان، در برندارد و ظرفیتهای لازم جهت این بیان را نیز دارا نمی باشد.

اینجاست که پای مفاهیم به میان می آید. مفاهیم بدلیل گستردگی و بار فلسفی خود، پیچیده تر از عالم واقع می باشند و گاه برای توضیح آنها می توان از واقعیات مدد جست. اما هنگامی که سخن از مفاهیم و معانی بغرنج تر پیش کشیده می شود، نه تنها نمودهای عینی توان توصیف آنها را ندارند بلکه به عالم مجرد آنها نیز راه نمی‌یابند، بدینگونه راه برای مفاهیم ساده تر که بتوانند مفاهیم پیچیده را شرح و تفصیل کنند، گشوده می شود.

انتزاع که نتیجه سیر تحول و تبدل مفاهیم و همچنین بیان آزادانه و بیواسطه ادراک آنهاست، در چنین شرایطی معنا و شکل می یابد.

ذهن بدلیل ساختار منطقی و ریاضی گونه خود، معادلات خویش را در راستای نموداری شکل گرا ترسیم می نماید تا ربط منطقی مفاهیم را سازماندهی کند و در سیر سیال خویش منافذ و نقصانهای آنها را بازیابد و با تمسک به توان تحلیلی خود، برای آنها ما به ازاءی یافته و جانشین سازد.

مسئله به اینجا ختم نمی شود چرا که ذهن مجرد از احساسات حاصل از برخورد واقعیات عمل نمی نماید، چه این احساسات مستقیماً از بیرون وجود آدمی رهبری شوند و چه مستقلاً و بدون دخالت عوامل بیرونی شکل گیرند و حاصل مکاشفات و مشاهدات باطنی باشند.

به بیان ساده تر انتزاع نه تنها وجه صرفاً عقلانی مفاهیم و شکل آنهاست بلکه به نوعی از تعاملات بین عقل و اندیشه و احساس و همچنین واقعیات وجود می یابد.

اتخاذ انتزاع بعنوان روشی برای بیان، به جهت دارا بودن ظرفیتهای وسیعتر برای بیان (و نه توصیف) دنیای پر پیچ و خم و غامض مفاهیم می باشد.

مطلب آتی می کوشد تا بحث فوق را گسترده تر عنوان نماید.


واقعیت (عینیت)- ماده خام

هنر ماهیتی پیچیده و چند سویه دارد و صورتی از برخورد فعال و عملی انسان در قبال جهان محسوب می شود و در عین حال نوعی اندیشه به شمار می آید که دقت و منظری ویژه خود دارد. و همه وجوه هنر مجموعه ای همگون هستند که از این خصیصه ذاتی، مشترکاً بهره بوده‌اند.

هنر مفهوم انسان را وارد دنیای اشیاء نموده و هدفش معرفی جهان به گونه ای است که انسان آنرا نظاره می نماید برخلاف علم که هدفش ارائه شناختی از دنیای پیرامون است آنطور که این دنیا می نمایاند.

اگر کلیت هنر را به دو نگرش رئالیستی (شامل همه شعباتی که به نوعی هستی و جهان عینی را بازنمایی می کنند) و انتزاعگرا (همه وجوه هنری که در پی دوری از ظاهر پدیده ها هستند) قابل تقسیم بدانیم، در هنر رئالیستی نمایش مناسبات انسان در جهان، بدون رخنه در خود این جهان از لحاظ هنری کوششی بیهوده است. بنابراین هنر و دانش (علم) علیرغم همه تفاوتها وجوه اشتراک زیادی دارند.

یکی از این موارد اشتراک را می توان در طراحی (دیزاین) اشیاء صنعتی شاهد بود، با این تعریف که در دیزاین یک شیء صنعتی، آن شیء را هم می توان محصولی هنری معرفی کرد و هم بر آن نام محصول صنعتی اطلاق نمود.

در زندگی واقعی این دو (هنر رئالیستی و علم) بسختی با یکدیگر جوش خورده اند و آنها را تنها می توان به یاری تحلیل نظری و مجرد از یکدیگر تشخیص داد.

هنرمند رئالیست واقعیت را به شیوه عینی بازسازی می کند. وی اینکار را معمولاً به یاری اشکالی واضح و ملموس انجام می دهد و گاه ژرفای واقعیت از خلال آثاری ادراک می گردد که شکل خارق العاده و غریب تری دراند.

نوع دیگر برخورد واقعگرایانه، تعبیر ایده آلیستی واقعیت است. نمونه این تفکر را شاید بتوان از گفته ارنست کاسیرر[1] در کتاب جستاری در باب انسان، نتیجه گرفت. آنجا که می گوید: «هدف اصلی هنر رخنه در ژرفای واقعیت است»[2] این مطلب حاکی از تعبیر واقعیت به معنی جوهره عالم واقع و عینی است.

بنابراین می بینیم که بینش های مربوط به رابطه هنر و واقعیت گوناگون است. اما بینش اندیشمندانه هنر، مبتنی بر، انعکاس زیبایی شناسانه ژرف واقعیت است، لیکن اگر می گوئیم هنر رئالیستی سعی در انعکاس زندگی دارد، نباید آنرا چنین تلقی کرد که گویا هنر نسخه برداری ساده از دنیای بیرون است؛ زیرا عنصر زیبایی در تقلید ساده و کورکورانه از واقعیت تجلی نمی کند. از سوی دیگر تنزل دادن هنر، به تکرار ساده پدیده ها، به معنای آنست که مضمون ایدئولوژیک از آن سلب شود و به اینوسیله ارزشهای ذاتی آن نیز زایل گردد.

بنابراین نباید موضوعی را که مستقیماً در هنر عرضه می شود با جوهر واقعی پدیده انعکاس یافته در اثر هنری، با هم مشتبه ساخت. چنانچه مثلاً بیشتر افسانه ها، حکایت از سرگذشت حیوانات دارند اما کودکان نیز می دانند که در این تمثیلها، خلقیات انسان و خصال او به نمایش در آمده اند.

هنر با توصیف طبیعت، همیشه احساسها و عواطف آدمی را بیان می داد و تاملاتی را درباره حیات آدمی بر می انگیزاند.

نکته دیگر قابل توجه در مورد هنر اینست که عموماً در تعریف آن گفته می شود که هنر زبانی است بموازات زبان تکلمی ولی الفبای آن متفاوت است. همچنین تصویر ذهنی هنری را نباید با آنچه از واژه تصویر در زبان محاوره فهم می کنند یکسان تصور کرد و نیز آنرا نباید با عناصر و روشهای تصویری و شیوه های تعبیر و تشبیه، مشتبه ساخت. در زبان متداول غالباً تصویر را بمعنای تعبیری می آورند که واجد مفهومی مجازی است. نمونه های بسیار معمولی آنرا در عباراتی نظیر دریای خشمگین و نغمه سرایی بلبل می توان دید. این عبارات بی شک حاوی عنصری تصویری هستند.

همچنین در سخن سراینده ای که چنین می سراید: «در روح من تار موی سفیدی نتوان دید»، تصویر مجازی کاملی وجود دارد اما همه این نمونه ها که از زبان مجازی نقل شد، نسبت به تصویر ذهنی هنری، بمعنای خاص کلمه، محدودتر می نمایند.

لازم است که از دیدگاه واژه شناسی، تفاوت میان مفهوم تصویر و تجسم بخوبی روشن شود. تصویر یادآوری هنری واقعیت و دورنمای آرمانی دنیای عینی است، آنچنان که در وجدان یا ضمیر هنرمند نقش بسته است و خواننده، بیننده و یا شنونده آنرا دریافت و احساس می کند.

اما تجسم، صورت عینیت یافته و مادی شده فکر هنری است. تجسم از این نظر هنگامی موجودیت دارد که تصویری ذهنی در درون ماده معینی تحقق یافته و بدین طریق، دریافت آن از طریق حواس میسر شده است.

تصویر ذهنی هنری، از مقوله های فکر علمی، بنا به جنبه بیواسطه آن متمایز است. و از سوی دیگر تصویر هنری با مقوله های مشاهده حسی تفاوت دارد. زیرا که این تصویر در ورای انعکاس بیواسطه واقعیت، ترکیبی عالی از پدیده های حیات را نشان می دهد. این ترکیب نوعی بازسازی است که در جهت رخنه در جوهر پدیده ها و توضیح مفهوم ژرف واقعیت صورت می گیرد. تصویر ذهنی هنری در آن واحد، مشاهده تجربی و اندیشه انتزاعی را با هم در می آمیزد. یعنی «تصویر ذهنی در هنر، صورت محسوس، مشخص و از لحاظ زیبایی شناسی معناداری است که مضمونش مشخصه مرتبط و کاملی از پدیده واقعی محسوب می شود.»[3]

هر رویداد و هر پدیده ای در زندگی همیشه اختلاطی از جنبه ها و وجوه گوناگون ضرورت، تصادف، قانون و… است. این وجوه همه با هم چنان در آمیخته اند که غالباً تمایزشان از یکدیگر دشوار است.

اشیاء و پدیده ها در هاله ها و پوششهای بی‌پایانی فرو رفته اند که مانع از رخنه آدمی در جوهر و ذات آنها می شود. این دشواری و مانع تنها در برابر تفحصات علمی ظاهر نمی شود بلکه راه را بر کشفهای هنری و آفرینش سد می نماید. اگر هنرمند تحت تاثیر این مشکلات به این قانع شود که رویدادها را آنسان که در زندگی اتفاق می افتند، منعکس نماید و رونوشتی مکانیکی عرضه کند بی آنکه زندگی را خلاقانه باز سازد، در این صورت هیچ مطلب تازه ای بخواننده، بیننده و یا شنونده عرضه نمی دارد و مردم ترجیح می دهند که بجای روی آوردن به هنر، به خود زندگی مراجعه کنند.

برای پرهیز از انعکاس مطالب سست و بیجان است که هنرمند باید در میان مواد، دستچین کند. در عالم واقعیت هر پدیده ای حاوی جنبه های اصلی و تصادفی و وجوه ذاتی و عرضی است. اما رویدادهای هنری که براستی واقعگرا است حاوی هیچ عنصر زائد و بیهوده ای نیست.

بعبارت دیگر هنرمند بنوعی پدیده را که در جوانب عرضی و جزئی خود محبوس شده آزاد می سازد. وی شیء را از امور تصادفی که جوهر را در تیرگی فرو برده‌اند می‌پالاید. هنرمند پدیده واقعی را در تمامیت خود بازسازی نمی نماید، بلکه شاخص‌ترین صفات و خصیصه های آنرا که همان انعکاس روح زنده است منعکس می سازد. هر قدر هنرمند با استعدادتر باشد، گزینش او در مواردیکه حیات به او عرضه داشته اند شدیدتر است و عکس قضیه نیز صادق است، هر قدر استعداد هنری در هنرمند ضعیف تر باشد اثر او بیشتر حاوی جزئیات بیهوده و گزافه های سطحی است.

این مطلب در مورد بیننده یا مخاطب نیز صحیح است، «در مورد اشیاء طبیعی، هیچ کس دیگری راه نگاه کردن، گوش دادن، یا احساس کردن را به ما نشان نمی دهد، بلکه خود ما بعنوان مشاهده گر می توانیم راهنمای خود باشیم. خودمان می توانیم انتخاب کنیم که به منظره ای از زاویه ای خاص نگاه کنیم، یا به جایگاهی برویم که از آنجا شکل تپه ها به نحوخاصی جالب نظر باشد. با این کار خود، منظره را به اصطلاح قابگیری می کنیم. به آن به گونه ای می نگریم که گویی تابلویی در برابرمان قرار دارد که از برای رویت ما طرح شده است.»[4]

بنابراین می توان گفت که تکوین تصویر در هنر رئالیستی همیشه با گزینش مواد آغاز می شود. اگرچه این گزینش، هنرمند را یاری می دهد اما دشواریهای معینی نیز در راهش ایجاد می کند. بدین معنی که وی پس از آنکه مواد ضروری را دستچین نمود باید به آنها حالت و قوام هنری بخشد. برای این منظور باید مواد را مجدداً به شیوه ای خلاق ارزیابی نماید و با نیروی تخیلش به آنها غناء بخشد. باید مناسبات و واسطه‌های دیگر را بکار گیرد و دگربار عناصر گوناگون پدیده را بهم وصل نموده و جوش دهد تا آنکه سرانجام دور نمای کاملی را بازسازی نماید.

هنر در تعبیر و تفسیری که از واقعیت می نماید در واقع نوعی تصفیه را، چه در رابطه با مضمون این واقعیت و چه در رابطه با اشکال آن، اجرا می کند. بعبارت دیگر با حذف برخی از وجوه اشیاء، جوهر آنها را بر ملا می نماید. در آثار رئالیستی هر اجتنابی که نسبت به اشکال عیناً موجود صورت می گیرد، معنایی را در خود نهفته دارد که فهم آن بیانگر شناخت مقدماتی آن هنر است. بیننده وقتی پرده ای را که با اشکال واقعیت در تضاد است، مشاهده می کند از خود می پرسد، این عدم شباهت با اصل چه معنا و مفهومی دارد و آنچه توسط هنرمند حذف یا اضافه شده کدام است و هنرمند چه تغییراتی در اشکال واقعی داده است.

هر یک از اشکال رئالیستی هنر نتیجه عمل تخیل هنرمند است که به یاری روشهای شدت و پیوند انجام می شود. هرگاه بکوشیم که این روشها را در هر مورد تحلیل نمائیم آنگاه می توان گفت که به اندیشه ژرف هنرمند نزدیک شده ایم.

کودکان ناآگاهانه و یا تقریباً ناآگاهانه دست به تغییر و دگرگونی و حذف و تبدیل در نقاشی های خود می زنند اما چه عاملی آنها را به گونه ای چنین مطمئن به سوی منطق بسیار بغرنج هنر سوق می دهد؟ از آنجا که در ضمیر کودکان تخیل نقش بیشتری را ایفا می کند، هر کودک بی آنکه خود بداند به سوی روشهای پیش گفته کشیده می شود. بنابراین تعجبی ندارد اگر آنها قانون بنیادی آفرینش هنری را به طور غریزی جذب و هضم می نمایند.


فریت بار به کانادا سئو دعای عهد


نظر
Steel plate shear wall (SPSW) systems have dual characteristics the frame and infill wall action The connection flexibility of frame joint not only changes the force and moment distribution but also increases the lateral displacement and weakens the overall stability in SPSW structure This paper presents the influence of hinged rigid and semirigid
دسته بندی عمران
فرمت فایل doc
حجم فایل 49 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 13
ترجمه مقاله رفتار دیوار برشی فولادی سخت شده و تقویت نشده  با توجه به خواص مشترک

فروشنده فایل

کد کاربری 4575

چکیده:

سیستم های فولادی دیوار برشی ورق (SPSW) دارای ویژگی های دوگانه، قاب و عملکرد در دیوار می باشد . انعطاف پذیری اتصال مفصل قاب نه تنها فشاری و لحظه ای می باشد ، بلکه تغییر توزیع را افزایش می دهد . جابجایی جانبی و تضعیف ثبات کلی در ساختار SPSW خواهد بود و در این مقاله تاثیر مفاصل اتصال حنجد، صلبیت و سختی و نیمه سختی بر رفتار سازه SPSW را بررسی می کنیم . روند توسعه ظرفیت باربری، مکانیسم اتلاف انرژی، حالت شکست، تنش و تغییر شکل قاب کامپوزیت نیمه سخت با دیوارهای برشی فولادی تحت اشکال عناصر و سختی مختلف با استفاده از آزمون های تجربی و تجزیه و تحلیل المان محدود مورد مطالعه قرار می گیرد . مشاهده شد که با عناصر و سختی بار عملکرد نمونه حدود 20? در مرحله الاستیک افزایش یافته است، ظرفیت باربری نهایی عناصر و سختی، مورب حدود 5? بزرگتر از عناصر و سختی، و صلیب بر روی مرحله پلاستیکی می باشد ، اما حالت کلی شکست اساسا همان می باشد ، که بیان شده است . علاوه بر این، نشانه های کمی از اثر سفتی مفاصل برای ظرفیت حمل بار ارائه شد.

 

لینک دانلود رایگان مقاله لاتین

 


فریت بار به کانادا سئو دعای عهد


نظر
Abstract—Demand response (DR) resources need to be integrated for participating in wholesale electricity markets This paper evaluates the integration of a DR resource into a virtual power plant (VPP) trading in the dayahead and the balancing markets under uncertainty The impact of this integration on its energy procurement cost and also on the exp
دسته بندی برق
فرمت فایل doc
حجم فایل 33 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 8
ترجمه مشارکت به منابع پاسخ از طریق نیروگاه مجازی: تصمیم چارچوب تحت عدم قطعیت

فروشنده فایل

کد کاربری 4575

پاسخ انتزاعی تقاضا (DR) منابع مورد نیاز برای شرکت در بازارهای برق عمده فروشی یکپارچه شده است. در این مقاله ادغام از یک منبع DR به یک تجارت نیروگاه مجازی (VPP) در روز و بازارهای تعادلی تحت عدم قطعیت ارزیابی می شود . تاثیر این ادغام در هزینه خرید انرژی خود و همچنین در سود مورد انتظار از VPP از طریق برنامه نویسی تصادفی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد . این مشارکت با برنامه DR اجرا شده توسط اپراتور سیستم توزیع مقایسه شده است. این رویکرد تصمیم چارچوب برای صاحب بار dispatchable برای تصمیم گیری بین ادغام و یکپارچه سازی به یک VPP با توجه به برنامه DR در دسترس جریان فراهم می شود . عدم اطمینان تقاضا، بار همراه با هزینه نهایی انقطاع، زمان، استفاده از تعرفه به عنوان یک برنامه DR مشترک، و عدم قطعیت از قیمت عمده فروشی و انرژی های تجدیدپذیر یکپارچه به VPP در نظر گرفته شده است . علاوه بر این، تغییرات در نتیجه منحنی تقاضا با توجه به ادغام نشان داده شده است .

لینک دانلود رایگان مقاله لاتین


فریت بار به کانادا سئو دعای عهد


نظر
Advances in communications technology higher penetration rates of renewable energy and an evolution towards smarter electrical grids are enabling a greater role from demand side response (DSR) in maintaining power system security and reliability The provision of primary operating reserve (POR) from domestic loads through a decentralised system fre
دسته بندی الکترونیک و مخابرات
فرمت فایل doc
حجم فایل 85 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 23
ترجمه مقاله تجزیه و تحلیل تاثیر در مقیاس بزرگ تقاضا غیر متمرکز پاسخ طرف در ثبات فرکانس

فروشنده فایل

کد کاربری 4575

چکیده

پیشرفت در تکنولوژی ارتباطات، نرخ نفوذ بالاتری از انرژی های تجدید پذیر و تکامل به سمت شبکه های الکتریکی دقیق بوده و قادر به ارائه نقش نقش بیشتری از پاسخ طرف تقاضا (DSR) در حفظ امنیت سیستم قدرت و قابلیت اطمینان می باشد . ارائه ذخیره عامل اصلی (POR) از بارهای داخلی از طریق یک رویکرد غیر متمرکز، فرکانس سیستم مبتنی بر بحث شده است. با توجه به طیف وسیعی از تنظیمات سیستم (MIX نسل، نسل سیستم و بار) و استراتژی های کنترل، این مقاله تلاش برای پاسخ به سوالات مهم را در مورد رول در مقیاس بزرگ از DSR غیر متمرکز، از جمله موارد زیر خواهد داشت : مفاهیم منابع DSR فصلی چه تنوع در عملکرد سیستم و عملکرد پس از از دست دادن یک infeedjload بزرگ است ، آیا افزایش پدیده تصادفی بار و انرژی بازپرداخت پتانسیل را دارند که به طور قابل توجهی تحت تاثیر سیستم بازیابی فرکانس است ؟ چگونه DSR ویژگی های سخت افزار کنترل نفوذ در ارائه و اثربخشی تحویل ذخیره را خواهد داشت ؟ پیامدهای یک رویکرد “مناسب و فراموش” را به کنترل غیر متمرکز از بار های انعطاف پذیر در ثبات فرکانس به عنوان فن آوری نفوذ را افزایش می دهد چیست؟ می توانید DSR را به طور مستقیم برای منابع ذخیره معمولی جایگزین داشته باشید در حالی که به رسمیت شناختن ارسال دوره بهبود رویداد را خواهد داشت ؟ رفتار مشتری مسکونی، اثرات فصلی و تنوع از ویژگی های دستگاه های فردی در یک مدل بار انعطاف پذیر ترمودینامیکی دقیق است که با یک مدل سیستم قدرت دقیق به انجام تجزیه و تحلیل یکپارچه شناخته شده است.

 

دانلود رایگان مقاله لاتین


فریت بار به کانادا سئو دعای عهد